فیک my godfather
فیک my godfather
پارت ⁷
چونگ هی : خب ات تو منو به عنوان دوستت میبینی باشه
ات : باشه خب بزن بریم
چونگ هی : باشه
.
.
----------------------------------
¹ساعت بعد
چونگ هی : ات من داره دستام میشکنه بریم
ات : ارههه منم دستام شکست
چونگ هی : ولی بیشترش دست من بود
ات : باشه تو خوبی
چونگ هی : معلومه من همیشه خوبم 😐
ات : گگگگگ بریم
پرش زمانی به خونه ته
ات : ما اومدیم
ته : خوش اومدید خرید کردین .
ات : اره خیلی خوب بود
ته : خب با چونگ هی برین پاکت های لباس رو بزارین تا منم بیام ببینم چیا خریدین
ات : باشه چونگ هی بیا بریم
چونگ هی :باشه
با چونگ هی رفتیم لباسام گذاشتیم رو تخت که تهیونگ اومد
ته: ات اشکال نداره ببینم چیا خریدی ( عررر )
ات : نه بیا ببین
ته : چیزای خوشگلی خریدی
ات : مرسی
ته : مزاحمت نمیشم اگه درس داری
ات : نه مزاحم چی درسی ندارم
ته : خب تا موقعی که چونگ هی شام درست میکنه دوست داری باهام گیم بزنی ؟
ات : ارهه
ته : خب بزن بریم
ات : اوم
وقتی پیش تهیونگ بودن احساس میکردم اون هم میتونه برای من یه مراقب و شخص مهم باشه
پارت ⁷
چونگ هی : خب ات تو منو به عنوان دوستت میبینی باشه
ات : باشه خب بزن بریم
چونگ هی : باشه
.
.
----------------------------------
¹ساعت بعد
چونگ هی : ات من داره دستام میشکنه بریم
ات : ارههه منم دستام شکست
چونگ هی : ولی بیشترش دست من بود
ات : باشه تو خوبی
چونگ هی : معلومه من همیشه خوبم 😐
ات : گگگگگ بریم
پرش زمانی به خونه ته
ات : ما اومدیم
ته : خوش اومدید خرید کردین .
ات : اره خیلی خوب بود
ته : خب با چونگ هی برین پاکت های لباس رو بزارین تا منم بیام ببینم چیا خریدین
ات : باشه چونگ هی بیا بریم
چونگ هی :باشه
با چونگ هی رفتیم لباسام گذاشتیم رو تخت که تهیونگ اومد
ته: ات اشکال نداره ببینم چیا خریدی ( عررر )
ات : نه بیا ببین
ته : چیزای خوشگلی خریدی
ات : مرسی
ته : مزاحمت نمیشم اگه درس داری
ات : نه مزاحم چی درسی ندارم
ته : خب تا موقعی که چونگ هی شام درست میکنه دوست داری باهام گیم بزنی ؟
ات : ارهه
ته : خب بزن بریم
ات : اوم
وقتی پیش تهیونگ بودن احساس میکردم اون هم میتونه برای من یه مراقب و شخص مهم باشه
۴.۰k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.