The magic of love pt6
The magic of love pt6
جادوی عشق
(ویو ات)
نمیدونم جیمین چرا نمیزاشت با جونگکوک صحبت کنم و همش میومد و میبردش یکم تعجب کرده بودم
زنگ خورد و با لامیسا رفتیم سر کلاس
دخترا همشون از دستمون عصبی و فشاری شده بودن با لامیسا یه لبخند بهشون زدیم و رفتیم سر جای خودمون نشستیم که یهو یکیشون اومد
(علامت دختره £ )
£اینجا جای ماس برید اونور
+از کِی شده جای شما؟
£اه از خیلی وقت پیش حالا گمشید برید
+حرف دهنتو بفهم خیلی خب؟
£اگه نفهمم چی میشه؟
(ویو لامیسا)
همینجوری نشسته بودیم که یهو دختره مریض اومد و بهمون گیر داد منم نتونستم خودمو بگیرم و بلند شدم باهاش دعوا گرفتم زیادی پررو بود
(ویو ات)
داشتم با دختره حرف میزدم که یهو دیدم لامیسا بلند شد و موهای دختره رو گرفت و میکشید داشتم سعی میکردم جداشون کنم که یهو یکی دیگه از دخترا اومد و موهای منو گرفت😐
(ویو شوگا)
از دستشویی اومدم از کنار کلاس دخترا رد شدم که یهو دیدم ات و لامیسا دارن دعوا میکنن
اونم با موووو
اخه لامیسا خیلی رو موهاش حساسه و دختره بد جور موهاشو میکشید فوری بقیه رو صدا زدم و با بقیه رفتیم جداشون کردیم
÷دخترا دارید چیکار میکنید بسههه(جداشون میکنن)
(ویو لامیسا)
داشتیم دعوا میکردیم که یهو پسرا اومدن و جدامون کردن
وقتی جدا شدیم به دست دختره ایی که موهای منو گرفته بود یه نگاه کردم و دیدم یه مشت مو تو دستاشه
یهو همینجوری اشکام اومد پایین و داشتم گریه میکردم
فقط ات و شوگا میدونن من چقد موهامو دوس دارم
^م...موهام موهام هق هق....دختره ی احمقققق
_نمیدونستم چرا لامیسا داره اینجوری گریه میکنه یه لحظه انگار منم از دست اون دختره عصبانی شدم
همه تعجب کرده بودن که چرا اینجوری گریه میکنم راستش خیلیی موهامو دوس دارم و وقتی دیدم همشو کنده گریم گرفت
÷خیلی خب بسه دیگه...بیا اینجا
فوری رفتم و پریدم بغل شوگا و کلی گریه کردم
همه دخترا با حرص نگا میکردن
انگار نمیدونستن شوگا برادرمه
به شوگا نگاه کردم
^دیدی دیدی همه موهامو هق هق کنددددد الان دیگه هق هق کچل شدم مگه نه هق هق
دیدم همه دارن میخندن بهم سرمو رو سینه شوگا گذاشتم و به همشون پشت کردم
^به چی دارید میخندیدد هققق همه موهامو کنددد هق هق
_چرا داره اینجوری گریه میکنه؟
+راستش لامیسا خیلی رو موهاش حساسه
÷خیلی خب آروم باش هنوز کچل نشدی
^واقعن؟؟
÷اره واقعا(میخنده)
^نع تو داری دروغ میگی هق هق که من ناراحت نشم
÷مگه من تا حالا بهت دروغ گفتم؟
^نع
÷خب پس دیگه گریه نکن
یه لبخند به شوگا زدم و اشکامو پاک کردم که دیدم همه میخندن
که یهو زنگ خورد و همه رفتن و فقط منو ات و اون دوتا دختر زشت موندیم چون تنبیه شده بودیم
چون هوا داشت تاریک میشد قرار شد جیهوپ بیاد دنبالمون
ادامه دارد...
جادوی عشق
(ویو ات)
نمیدونم جیمین چرا نمیزاشت با جونگکوک صحبت کنم و همش میومد و میبردش یکم تعجب کرده بودم
زنگ خورد و با لامیسا رفتیم سر کلاس
دخترا همشون از دستمون عصبی و فشاری شده بودن با لامیسا یه لبخند بهشون زدیم و رفتیم سر جای خودمون نشستیم که یهو یکیشون اومد
(علامت دختره £ )
£اینجا جای ماس برید اونور
+از کِی شده جای شما؟
£اه از خیلی وقت پیش حالا گمشید برید
+حرف دهنتو بفهم خیلی خب؟
£اگه نفهمم چی میشه؟
(ویو لامیسا)
همینجوری نشسته بودیم که یهو دختره مریض اومد و بهمون گیر داد منم نتونستم خودمو بگیرم و بلند شدم باهاش دعوا گرفتم زیادی پررو بود
(ویو ات)
داشتم با دختره حرف میزدم که یهو دیدم لامیسا بلند شد و موهای دختره رو گرفت و میکشید داشتم سعی میکردم جداشون کنم که یهو یکی دیگه از دخترا اومد و موهای منو گرفت😐
(ویو شوگا)
از دستشویی اومدم از کنار کلاس دخترا رد شدم که یهو دیدم ات و لامیسا دارن دعوا میکنن
اونم با موووو
اخه لامیسا خیلی رو موهاش حساسه و دختره بد جور موهاشو میکشید فوری بقیه رو صدا زدم و با بقیه رفتیم جداشون کردیم
÷دخترا دارید چیکار میکنید بسههه(جداشون میکنن)
(ویو لامیسا)
داشتیم دعوا میکردیم که یهو پسرا اومدن و جدامون کردن
وقتی جدا شدیم به دست دختره ایی که موهای منو گرفته بود یه نگاه کردم و دیدم یه مشت مو تو دستاشه
یهو همینجوری اشکام اومد پایین و داشتم گریه میکردم
فقط ات و شوگا میدونن من چقد موهامو دوس دارم
^م...موهام موهام هق هق....دختره ی احمقققق
_نمیدونستم چرا لامیسا داره اینجوری گریه میکنه یه لحظه انگار منم از دست اون دختره عصبانی شدم
همه تعجب کرده بودن که چرا اینجوری گریه میکنم راستش خیلیی موهامو دوس دارم و وقتی دیدم همشو کنده گریم گرفت
÷خیلی خب بسه دیگه...بیا اینجا
فوری رفتم و پریدم بغل شوگا و کلی گریه کردم
همه دخترا با حرص نگا میکردن
انگار نمیدونستن شوگا برادرمه
به شوگا نگاه کردم
^دیدی دیدی همه موهامو هق هق کنددددد الان دیگه هق هق کچل شدم مگه نه هق هق
دیدم همه دارن میخندن بهم سرمو رو سینه شوگا گذاشتم و به همشون پشت کردم
^به چی دارید میخندیدد هققق همه موهامو کنددد هق هق
_چرا داره اینجوری گریه میکنه؟
+راستش لامیسا خیلی رو موهاش حساسه
÷خیلی خب آروم باش هنوز کچل نشدی
^واقعن؟؟
÷اره واقعا(میخنده)
^نع تو داری دروغ میگی هق هق که من ناراحت نشم
÷مگه من تا حالا بهت دروغ گفتم؟
^نع
÷خب پس دیگه گریه نکن
یه لبخند به شوگا زدم و اشکامو پاک کردم که دیدم همه میخندن
که یهو زنگ خورد و همه رفتن و فقط منو ات و اون دوتا دختر زشت موندیم چون تنبیه شده بودیم
چون هوا داشت تاریک میشد قرار شد جیهوپ بیاد دنبالمون
ادامه دارد...
۲.۳k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.