شعر ساده زیستی
شعر: ساده زیستی
پیرمرد در بحبوحه جادهها ...
فکر جدایی از خود میکرد!
وقتی گلیمی کهنه زیر پایش بود و جامه ای تنگ از تنگدستی...
پیرمرد انگار هوس دنیایی دیگر را داشت ...
وقتی پابرهنه در کویری قدم می نهاد، که پر از خار بود!
و دست به دامان آنها که او را راهنما باشند به سوی دیگری...
نه این چنین بود که رسوایی کند و برهاند...
نه آن چنین که رها شود و بهراسد...
ساده بود...!
همچنان مثال کبوتری یک رنگ و بی بال و پر...
فقط دنبال آشیانه ای بود که او را رام سازد...
رام از تنش زندگی سرد و تکراری!
در پی تکیه گاهی بود که مانند کوه پشتش باشد...
نه دریایی که پا به پا ،لحظه به لحظه، موجش او را از ساحل دور بکند!
زمستان۹۳
(یکی بود و نبود)
شاعر مهردادشائقی(مِهر)
https://www.instagram.com/p/C6TgplOKfvS/?igsh=MWlqbmtlYmNpdTA3Zw==
http://t.me/mehr_poet
@mehr_poet
#شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #مهر #نویسنده #شعر #شاعر #مهرداد_شائقی_مِهر #یکی_بود_و_نبود #عاشقانه
پیرمرد در بحبوحه جادهها ...
فکر جدایی از خود میکرد!
وقتی گلیمی کهنه زیر پایش بود و جامه ای تنگ از تنگدستی...
پیرمرد انگار هوس دنیایی دیگر را داشت ...
وقتی پابرهنه در کویری قدم می نهاد، که پر از خار بود!
و دست به دامان آنها که او را راهنما باشند به سوی دیگری...
نه این چنین بود که رسوایی کند و برهاند...
نه آن چنین که رها شود و بهراسد...
ساده بود...!
همچنان مثال کبوتری یک رنگ و بی بال و پر...
فقط دنبال آشیانه ای بود که او را رام سازد...
رام از تنش زندگی سرد و تکراری!
در پی تکیه گاهی بود که مانند کوه پشتش باشد...
نه دریایی که پا به پا ،لحظه به لحظه، موجش او را از ساحل دور بکند!
زمستان۹۳
(یکی بود و نبود)
شاعر مهردادشائقی(مِهر)
https://www.instagram.com/p/C6TgplOKfvS/?igsh=MWlqbmtlYmNpdTA3Zw==
http://t.me/mehr_poet
@mehr_poet
#شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #مهر #نویسنده #شعر #شاعر #مهرداد_شائقی_مِهر #یکی_بود_و_نبود #عاشقانه
۵۲۶
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.