"من از اشکی که میریزد زچشم یار میترسم"
"من از اشکی که میریزد زچشم یار میترسم"
"از آن روزی که اربابم شود بیمار میترسم"
"رها کن صحبت یعقوب و دوری و غم فرزند"
"من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم"
"همه گویند این جمعه بیا ! اما درنگی کن!"
"از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم..."
"از آن روزی که اربابم شود بیمار میترسم"
"رها کن صحبت یعقوب و دوری و غم فرزند"
"من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم"
"همه گویند این جمعه بیا ! اما درنگی کن!"
"از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم..."
۲.۸k
۲۱ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.