عشق در مدرسه
#عشق_در_مدرسه
Part22
صبح روز جمعه
#ویوا.ت
صبح پاشدم رفتم کار های لازمو کردم رفتم پایین مامان و بابام بازم رفته بودن خارج از کشور صبحانه اجوما داد خوردم کوک با رزی و جین با جیسو رفته بودن گردش منم تصمیم گرفتم برم بار رفتم
رفتم تو اتاقم ی حموم ۱۰ مینی کردمو اومدم بیرون ی لباس خوشگل و باز پوشیدم(عکسشو میزارم)موهامو کمی فرفری کردمو ی آرایش غلیظ کردمو عطر شیرینمو زدم ساعت ۴ بود از یکی از بادیگاردا خواستم منو برسونه بار
#ویو.ته
صبح بیدار شدم رفتم دستشویی صبحانمو خوردم ساعت ۳بود تصمیم گرفتم برم بار کوک و جین هم نبودن رفتم بالا ی دوش ۱۰ مینی کردمو کت و شلواری رو پوشیدم(عکسشو میزارمم) موهامو ژل زدم و عطر تلخمو زدم به ساعت نگاه کردم ساعت ۴ بود
رسیدم به بار همه داشتن میرقصیدن و مشروب میخوردن رفتم نشستم رو صندلی داشتم مشروب میخوردم ک ا.ت رو دیدم انگار تنها بود خیلی خوشگل شده بود ک یهو پسر اومد دستشو رو رونای ا.ت گذاشتم عصبی گفتم رفتم طرفش از ا.ت جداش کردم انقد زدمش ک غرق خون شده بود دست اون رو گرفتم از بار خارج شدیم انگار خیلی مست کرده بود
ته: تو ک جنبه نوشیدن نداری برای چی اومدی اصلا چرا تنهایی اومدی
داشتیم به طرف ماشینم میرفتیم ک ا.ت دو زانه نشست رو زمین و دستاشو بغل کرد
ته:....
یوری🦋
Part22
صبح روز جمعه
#ویوا.ت
صبح پاشدم رفتم کار های لازمو کردم رفتم پایین مامان و بابام بازم رفته بودن خارج از کشور صبحانه اجوما داد خوردم کوک با رزی و جین با جیسو رفته بودن گردش منم تصمیم گرفتم برم بار رفتم
رفتم تو اتاقم ی حموم ۱۰ مینی کردمو اومدم بیرون ی لباس خوشگل و باز پوشیدم(عکسشو میزارم)موهامو کمی فرفری کردمو ی آرایش غلیظ کردمو عطر شیرینمو زدم ساعت ۴ بود از یکی از بادیگاردا خواستم منو برسونه بار
#ویو.ته
صبح بیدار شدم رفتم دستشویی صبحانمو خوردم ساعت ۳بود تصمیم گرفتم برم بار کوک و جین هم نبودن رفتم بالا ی دوش ۱۰ مینی کردمو کت و شلواری رو پوشیدم(عکسشو میزارمم) موهامو ژل زدم و عطر تلخمو زدم به ساعت نگاه کردم ساعت ۴ بود
رسیدم به بار همه داشتن میرقصیدن و مشروب میخوردن رفتم نشستم رو صندلی داشتم مشروب میخوردم ک ا.ت رو دیدم انگار تنها بود خیلی خوشگل شده بود ک یهو پسر اومد دستشو رو رونای ا.ت گذاشتم عصبی گفتم رفتم طرفش از ا.ت جداش کردم انقد زدمش ک غرق خون شده بود دست اون رو گرفتم از بار خارج شدیم انگار خیلی مست کرده بود
ته: تو ک جنبه نوشیدن نداری برای چی اومدی اصلا چرا تنهایی اومدی
داشتیم به طرف ماشینم میرفتیم ک ا.ت دو زانه نشست رو زمین و دستاشو بغل کرد
ته:....
یوری🦋
۴.۲k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.