چند پارتی غمگین جیمین
جیمین ***
امشب یکی از بهترین شبای زندگیم بود
بعد یه پارتی درست حسابی تا ۵ صبح عاشقالا رو ریختیم دور و گرفتیم خوابیدیم ساعت ۲ یا اینا هم یه ناهار خوردیم و بچه ها رفتن راستش دیشب یه تصمیم جدی گرفتیم دیگه در س نخونیم راستش خب تقریبا همه پولداریم چون این مدرسه مهم برای افراد پول داره ولی خب یه سوال کدوم بچه مایداری میاد درس میخونه ؟
دیشب رزی یه پیشنهاد با حال هم داد
گفت بیان یه خونه بزرگ بگیریم و همگی تو اون زندگی کنیم راستش این رو اول خودمون هم داده بودیم ولی رزی قطعیش کرد یعنی تا هفته دیگه میریم اون جا
راستش نمیدونم چرا یه حس عجیبی نسبت به رزی دارم که هی بیشتر و بیشتر میشه اولا رزی خیلی به چشمم نمیومد ولی حالا دلم نمیخواد از پیشش برم
رزی***
امم جیمین اتفاقی افتاده تو فکری
جیمین:نه اتفاقی نیوفتاده فک کنم وقتشه که منم برم
میدونم جیمین جان دیشب اینجا بودی ولی خب میشه امشبم بمونی کنار تو بهم خیلی خوش گذشت
جیمین :حتما
امشب یکی از بهترین شبای زندگیم بود
بعد یه پارتی درست حسابی تا ۵ صبح عاشقالا رو ریختیم دور و گرفتیم خوابیدیم ساعت ۲ یا اینا هم یه ناهار خوردیم و بچه ها رفتن راستش دیشب یه تصمیم جدی گرفتیم دیگه در س نخونیم راستش خب تقریبا همه پولداریم چون این مدرسه مهم برای افراد پول داره ولی خب یه سوال کدوم بچه مایداری میاد درس میخونه ؟
دیشب رزی یه پیشنهاد با حال هم داد
گفت بیان یه خونه بزرگ بگیریم و همگی تو اون زندگی کنیم راستش این رو اول خودمون هم داده بودیم ولی رزی قطعیش کرد یعنی تا هفته دیگه میریم اون جا
راستش نمیدونم چرا یه حس عجیبی نسبت به رزی دارم که هی بیشتر و بیشتر میشه اولا رزی خیلی به چشمم نمیومد ولی حالا دلم نمیخواد از پیشش برم
رزی***
امم جیمین اتفاقی افتاده تو فکری
جیمین:نه اتفاقی نیوفتاده فک کنم وقتشه که منم برم
میدونم جیمین جان دیشب اینجا بودی ولی خب میشه امشبم بمونی کنار تو بهم خیلی خوش گذشت
جیمین :حتما
۲.۷k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.