ویو جیا
ویو جیا
جیا: حقشهه دختره نکبتت
تهیونگ دستشو از جلو صورت کوک برداش کوک با اخم بش نگاه میکرد
فک کردن بچم یا گوشام درازه خر فرزم کردن
جیا: اوکییی
کوک: تو چته
جیا: بنظرتون نمیفهمم یچی مخفی کردید
کوک: ارع
ته: ن
کوک: اره
ته: مسگممم ننن
جیا : لونا مرده؟
جیا: ازدواج کرده
زایدههه؟
چه مرگشههه
جونگ کوک بلند بلند خندید
کوک: اخرین گزینه داره میزاد
جیا: مسخره
کوک: جدی از تهیونگ حاملس
ته: بی فانوس میگم منن حتی رو تخت باش نبودم که ازم حامله شده باشهههههه
ی شک عجیبی واردم شده بود
کوک؛: بالاخره دروغ نداره بگخ
ته: میگم نبودمم
.... اصلا ممکنه حامله هم نباشه چشههه
جیا: جریان لونا چیه(تعجب)
کوک: واسا بت بگم ... خب ببین اون موقعه که تو وارد خونه ما شدیم خب تهیونگ و لونا باهم بودن ولی تهیونگ اصلا جدی نمیگرف
جیا: حقشهه دختره نکبتت
تهیونگ دستشو از جلو صورت کوک برداش کوک با اخم بش نگاه میکرد
فک کردن بچم یا گوشام درازه خر فرزم کردن
جیا: اوکییی
کوک: تو چته
جیا: بنظرتون نمیفهمم یچی مخفی کردید
کوک: ارع
ته: ن
کوک: اره
ته: مسگممم ننن
جیا : لونا مرده؟
جیا: ازدواج کرده
زایدههه؟
چه مرگشههه
جونگ کوک بلند بلند خندید
کوک: اخرین گزینه داره میزاد
جیا: مسخره
کوک: جدی از تهیونگ حاملس
ته: بی فانوس میگم منن حتی رو تخت باش نبودم که ازم حامله شده باشهههههه
ی شک عجیبی واردم شده بود
کوک؛: بالاخره دروغ نداره بگخ
ته: میگم نبودمم
.... اصلا ممکنه حامله هم نباشه چشههه
جیا: جریان لونا چیه(تعجب)
کوک: واسا بت بگم ... خب ببین اون موقعه که تو وارد خونه ما شدیم خب تهیونگ و لونا باهم بودن ولی تهیونگ اصلا جدی نمیگرف
۱۳.۷k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.