زیر بارون
یه حیوون خونگی جدید گرفتم، یه پیشی کوچولو، که رنگش سفیده، اسمشو گذاشتم، لئو.
من مینسو عم. کیم مینسو. مجردم و هیچ دوستی ندارم. یه خونه دارم که خریدم و بشدت دوستش دارم، پدر و مادرم رو ترک کردم و حالا اونا مُردن، داداشم هم زن گرفته و بخاطر همین منو تنها گذاشته. اما من، از وضعم راضیم.
میخوام برم حموم تا هم خودم و هم لئو رو بشورم.
راوی:
مینسو وقتی لئو رو بغل کرده بود وارد حموم شد. لئو رو توی وان گذاشت و مشغول کندن لباسش شد، بدن مینسو صاف و خوش فرم بود و لاغر بود و آدمو به خودش جذب میکرد. اما فکر نکنین، من مینسو جذب نشدم. مثلا راوی ام. لئو با تعجب به مینسو نگاه میکرد و میخواست از توی وان بیرون بیاد. اما چون وان بزرگ بود و دیوارش بلند بود نمیتونست و تلاشش بیهوده بود.
لئو:
بدن صاف و جاذبه دار مینسو منو مجذوب و شیفته خودش کرد، صاحب خوبیه، ازش خوشم میاد، دوسش دارم و باید بگم جذابه،
راوی:
مینسو دوش آب رو باز کرد و زیر آب توی وان، نشست.
یهو....
مینسو:
یهو لئو به جای یه گربه کوچیک بودن تبدیل شد به یه مَرد، که کت و شلوار بدون کت پوشیده بود.
اون یه کراوات قرمز داشت و صورتش و دستاش کاملا استخونی بودند!
لئو:من تهیونگم، میتونی ددی صدام کنی
مینسو:چی؟
لباس سفیدش به خاطر اینکه زیر آب بود به تنش جذب شد، شلوارش هم همینطور، ترسیده بودم و همچنان داشتم لذت میبردم. از اینکه مرد رویاهام روبه رومه.
مینسو:ددی؟
لئو:اوهوم.بگذریم،بدن سک.سی داری بیبی گرل، اوممم.
تا اومدم صحبت کنم دستشو گذاشت رو لبم و گفت:هیسس، نمیخوام چیزی بشنوم، فقط بگو چندسالته
+ بیست و دو سالمه
_هوممم خوبه. ناله هات شنیدنی بنظر میرسه.
پارت 2 سه لایک
من مینسو عم. کیم مینسو. مجردم و هیچ دوستی ندارم. یه خونه دارم که خریدم و بشدت دوستش دارم، پدر و مادرم رو ترک کردم و حالا اونا مُردن، داداشم هم زن گرفته و بخاطر همین منو تنها گذاشته. اما من، از وضعم راضیم.
میخوام برم حموم تا هم خودم و هم لئو رو بشورم.
راوی:
مینسو وقتی لئو رو بغل کرده بود وارد حموم شد. لئو رو توی وان گذاشت و مشغول کندن لباسش شد، بدن مینسو صاف و خوش فرم بود و لاغر بود و آدمو به خودش جذب میکرد. اما فکر نکنین، من مینسو جذب نشدم. مثلا راوی ام. لئو با تعجب به مینسو نگاه میکرد و میخواست از توی وان بیرون بیاد. اما چون وان بزرگ بود و دیوارش بلند بود نمیتونست و تلاشش بیهوده بود.
لئو:
بدن صاف و جاذبه دار مینسو منو مجذوب و شیفته خودش کرد، صاحب خوبیه، ازش خوشم میاد، دوسش دارم و باید بگم جذابه،
راوی:
مینسو دوش آب رو باز کرد و زیر آب توی وان، نشست.
یهو....
مینسو:
یهو لئو به جای یه گربه کوچیک بودن تبدیل شد به یه مَرد، که کت و شلوار بدون کت پوشیده بود.
اون یه کراوات قرمز داشت و صورتش و دستاش کاملا استخونی بودند!
لئو:من تهیونگم، میتونی ددی صدام کنی
مینسو:چی؟
لباس سفیدش به خاطر اینکه زیر آب بود به تنش جذب شد، شلوارش هم همینطور، ترسیده بودم و همچنان داشتم لذت میبردم. از اینکه مرد رویاهام روبه رومه.
مینسو:ددی؟
لئو:اوهوم.بگذریم،بدن سک.سی داری بیبی گرل، اوممم.
تا اومدم صحبت کنم دستشو گذاشت رو لبم و گفت:هیسس، نمیخوام چیزی بشنوم، فقط بگو چندسالته
+ بیست و دو سالمه
_هوممم خوبه. ناله هات شنیدنی بنظر میرسه.
پارت 2 سه لایک
۶۹۰
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳