تک پارتی شوگا
تک پارتی شوگا درخواستی
وقتی بعد از کات کردن با هم دیگه رو به رو میشید
(سه ماه از کات کردنتون گذشته)
شوگا
شوگا ویو:تو بار نشسته بودم و داشتم ال.کل میخوردم از وقتی با ات کات کردم هیچی مثل قبل نشده...یعنی یه جورایی هر دو سه شب یه بار میام اینجا....حالم از دفعات قبل خیلی بدتر شده و هر روز دارم بدتر و بدتر میشم فقط میخوام یه بار دیگه ات رو ببینم یا حداقل صداشو بشنوم...درسته سه ماه از کات کردنمون گذشته ولی من هنوز هم که هنوزه دوستش دارم اگه سر اون اتفاق مسخره با هم دعوا نمیکردیم الان کنار هم بودیم.....از طرفه دیگه غرورم بهم اجازه نمیده برم پیشش...این غرور لع.نتی بهم اجازه نمیده....
-یه لیوان دیگه برام پر کن
•چشم قربان
دیگه داشتم زیاده روی میکردم چشمام تار میدید و نمیتونستم تعادل خودمو خوب حفظ کنم....که یهو صدای یکی رو شنیدم که خیلی برام آشنا بود....چشمام درست میدید یا نکنه دارم اشتباه میبینم...اون .....اون خودشه اون ات منه...ولی خوبه هزار دفعه بهش گفتم تنهایی بار نیاد گوش نمیده که.......چی داری با خودت میگی آقای مین اون دیگه متعلق به تو نیست که بهش دستور بدی و امر و نهی کنی......یعنی الان حالش چطوره.......خوبه؟......منو فراموش کرده؟.....پارتنر جدید پیدا کرده.....اصلا چرا این سئوالا تو ذهن من داره میچرخه؟!.....وقتی نوشیدنیم رو آوردن دیگه ازش نخوردم....میخوام ببینم ات کوچولوم چیکار میکنه........دیدم یه مرد داره میاد سمتش....چی اون مر ک چیکار کرد؟؟....چطور به خودش جرات داد همچین پیشنهاد کثیفی رو به ات بده....داشتم از جام بلند میشدم که برم به ات کمکم کنم دیگه خون به مغزم نمیرسید تا بلند شدم دیدم مرده با مشتی پرت شد اونطرف دیدم اون ات بود که اینجوری مشت زده بود.....خیلی خوشحالم که به وجود کسی تو زندگیش نیاز نداره.....اون دیگه مستقل شده و میتونه از پس خودش برآد......پس منم دیگه چرا باید تو زندگیش باشم....پس باید الان برم...درسته دلم براش تنگ میشه....اما الان اون برای خودش خانمی شده و میتونه بدون من هم زندگیش رو بچرخونه....باید سریع از اینجا برم قبل از اینکه منو ببینه نمیخوام خوش بودنش رو زهرمار کنم....رفتم حساب کردم و سریع از اون جا بیرون اومدم سوار ماشینم شدم و به سمت مقصدی نامعلوم حرکت کردم..........
امیدوارم خوشتون بیاد🦋💙💫🗝
وقتی بعد از کات کردن با هم دیگه رو به رو میشید
(سه ماه از کات کردنتون گذشته)
شوگا
شوگا ویو:تو بار نشسته بودم و داشتم ال.کل میخوردم از وقتی با ات کات کردم هیچی مثل قبل نشده...یعنی یه جورایی هر دو سه شب یه بار میام اینجا....حالم از دفعات قبل خیلی بدتر شده و هر روز دارم بدتر و بدتر میشم فقط میخوام یه بار دیگه ات رو ببینم یا حداقل صداشو بشنوم...درسته سه ماه از کات کردنمون گذشته ولی من هنوز هم که هنوزه دوستش دارم اگه سر اون اتفاق مسخره با هم دعوا نمیکردیم الان کنار هم بودیم.....از طرفه دیگه غرورم بهم اجازه نمیده برم پیشش...این غرور لع.نتی بهم اجازه نمیده....
-یه لیوان دیگه برام پر کن
•چشم قربان
دیگه داشتم زیاده روی میکردم چشمام تار میدید و نمیتونستم تعادل خودمو خوب حفظ کنم....که یهو صدای یکی رو شنیدم که خیلی برام آشنا بود....چشمام درست میدید یا نکنه دارم اشتباه میبینم...اون .....اون خودشه اون ات منه...ولی خوبه هزار دفعه بهش گفتم تنهایی بار نیاد گوش نمیده که.......چی داری با خودت میگی آقای مین اون دیگه متعلق به تو نیست که بهش دستور بدی و امر و نهی کنی......یعنی الان حالش چطوره.......خوبه؟......منو فراموش کرده؟.....پارتنر جدید پیدا کرده.....اصلا چرا این سئوالا تو ذهن من داره میچرخه؟!.....وقتی نوشیدنیم رو آوردن دیگه ازش نخوردم....میخوام ببینم ات کوچولوم چیکار میکنه........دیدم یه مرد داره میاد سمتش....چی اون مر ک چیکار کرد؟؟....چطور به خودش جرات داد همچین پیشنهاد کثیفی رو به ات بده....داشتم از جام بلند میشدم که برم به ات کمکم کنم دیگه خون به مغزم نمیرسید تا بلند شدم دیدم مرده با مشتی پرت شد اونطرف دیدم اون ات بود که اینجوری مشت زده بود.....خیلی خوشحالم که به وجود کسی تو زندگیش نیاز نداره.....اون دیگه مستقل شده و میتونه از پس خودش برآد......پس منم دیگه چرا باید تو زندگیش باشم....پس باید الان برم...درسته دلم براش تنگ میشه....اما الان اون برای خودش خانمی شده و میتونه بدون من هم زندگیش رو بچرخونه....باید سریع از اینجا برم قبل از اینکه منو ببینه نمیخوام خوش بودنش رو زهرمار کنم....رفتم حساب کردم و سریع از اون جا بیرون اومدم سوار ماشینم شدم و به سمت مقصدی نامعلوم حرکت کردم..........
امیدوارم خوشتون بیاد🦋💙💫🗝
۸.۹k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.