درمعبدی گربه ای وجودداشت ک هنگام نیایش ومراقبه راهب ها,مز
درمعبدی گربه ای وجودداشت ک هنگام نیایش ومراقبه راهب ها,مزاحم تمرکزآنهامیشد.بنابراین استادبزرگ دستورداد,هروقت زمان مراقبه می رسد,یک نفرگربه راگرفته وبه ته باغ ببردوبه درختی ببندد...
این روال سالهاادامه پیداکردویکی ازاصول کارآن مذهب شد.سالهابعداستادبزرگ درگذشت.گربه هم مرد.راهبان آن معبدگربه ای خریدندوبه معبدآوردندتاهنگام مراقبه به درخت ببندند تااصول مراقبه رادرست به جای آورده باشند!
سالهابعداستادبزرگ دیگری رساله ای درباره اهمیت بستن گربه به درخت درهنگام مراقبه نوشت..........
تعصب,جشم های بینارانابیناوگوش های شنواراناشنوامیکند.
این روال سالهاادامه پیداکردویکی ازاصول کارآن مذهب شد.سالهابعداستادبزرگ درگذشت.گربه هم مرد.راهبان آن معبدگربه ای خریدندوبه معبدآوردندتاهنگام مراقبه به درخت ببندند تااصول مراقبه رادرست به جای آورده باشند!
سالهابعداستادبزرگ دیگری رساله ای درباره اهمیت بستن گربه به درخت درهنگام مراقبه نوشت..........
تعصب,جشم های بینارانابیناوگوش های شنواراناشنوامیکند.
۲۶۷
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.