اسم فیک : الهه انتقام ~속 수 의 여 신
پارت ۲
در حال فکر کردن به این بود
که اولین روز مدرسه توجه بیشتری جلب کنه بهتره یا برعکسش.
همین که در افکارش بود متوجه ورودش به حیاط مدرسه نشد دوچرغه اش رو قفل کرد
و به سمت مدیریت دوید،با دیدن معاون فهمید زیادم دیر نیست تازه معلم ها رفته، مدارک
لازم را به معاونت داد و با کارت عضویتش
دنبال کلاسش رفت
تکه ی آرامی بهش زد و با اجاره معلم وارد
کلاس شد ،
همه یک لحظه سکوت کردند
انگار همش شیفته زیبایی آن دخترک شده بودند.....
یجی کنار معلم رفت سلامی به هم دادن
و یجی خودش رو معرفی کرد
گفت :«انیو هاسیو من هوانگ یجی هستم برای برقراری عدالت اومدم این مدرسه »
همگی از معروفیتش حیرت زده شدن .
معلم پوزخندی زد و به کنار یونجون اشاره کرد
تا یجی بشینه کنارش (منضورش صندلی بغلی یونجونه صندلی ها یک نفره ای هستن)
یجی از ترس نتوانست به صورت بچه ها نگاه کنه !
کنار پسری به نام یونجون رفت و کیفش رو روی میز گذاشت و نگاهی به پسره کرد ، ناگهان اون پرسید :به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟!
یجی با لکنت و استرس جوابش را داد
یجی:اره!
پسره کمی سوکت کرد و بعد
گفت :من چوی یونجونم میتونیم باهم دوست بشیم . میتونی بهم اعتماد کنی .
یجی که در احساسات مختلف بود
گفت : ممنونم `
در حال فکر کردن به این بود
که اولین روز مدرسه توجه بیشتری جلب کنه بهتره یا برعکسش.
همین که در افکارش بود متوجه ورودش به حیاط مدرسه نشد دوچرغه اش رو قفل کرد
و به سمت مدیریت دوید،با دیدن معاون فهمید زیادم دیر نیست تازه معلم ها رفته، مدارک
لازم را به معاونت داد و با کارت عضویتش
دنبال کلاسش رفت
تکه ی آرامی بهش زد و با اجاره معلم وارد
کلاس شد ،
همه یک لحظه سکوت کردند
انگار همش شیفته زیبایی آن دخترک شده بودند.....
یجی کنار معلم رفت سلامی به هم دادن
و یجی خودش رو معرفی کرد
گفت :«انیو هاسیو من هوانگ یجی هستم برای برقراری عدالت اومدم این مدرسه »
همگی از معروفیتش حیرت زده شدن .
معلم پوزخندی زد و به کنار یونجون اشاره کرد
تا یجی بشینه کنارش (منضورش صندلی بغلی یونجونه صندلی ها یک نفره ای هستن)
یجی از ترس نتوانست به صورت بچه ها نگاه کنه !
کنار پسری به نام یونجون رفت و کیفش رو روی میز گذاشت و نگاهی به پسره کرد ، ناگهان اون پرسید :به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟!
یجی با لکنت و استرس جوابش را داد
یجی:اره!
پسره کمی سوکت کرد و بعد
گفت :من چوی یونجونم میتونیم باهم دوست بشیم . میتونی بهم اعتماد کنی .
یجی که در احساسات مختلف بود
گفت : ممنونم `
۱.۲k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.