مدرسه جاسوسی
مدرسه جاسوسی
part ¹³
جونگکوک:قول بده که بدون ما پروندرو حل نمیکنی؟
هانول:قول میدم
جونگکوک:خوبه عام پس میبنمت خدافظ
هانول:خدافظ
(ویو جونگکوک)
برام خیلی سخت بود ولش کنم ولی بخاطر امنیت خودش بود خودمم راستش یه حسی بهش پیدا کرده بودم از روز اولی که اومده بود وقتی میدیدمش قلبم تند میزد
(سه سال بعد)
(ویو هانول)
سه سال گذشته اونجا که مجسمه قرار داشت یه کاخ درست شده برای جلسات رئیس جمهورا من دیگه نمیتونستم صبر کنم کنجکاویم گل کرده بود رفتم سمت محوطه کاخ یه دکمه کوچولوی سفیدو دیدم فشارش دادم یه راه مخفی باز شد از پله ها رفتم پایین که یه چیزی به سرم خورد و سیاهی....
(ویو جونگکوک)
سه سال گذشته امروز تصمیم گرفتم به هانول بگم دوسش دارم یه گل رز قرمز خریدم و رفتم دم خونش
تق تق
چند بار در زدم اما کسی جواب نداد نگرانش شدم با گیره قفل درو باز کردم رفتم تو خونش خونه حالی بود رفتم تو اتاقش که یه سری برگه دیدم امروز( عملیاتو شروع میکنم)فهیدم کجا رفته سریع رفتم به سمت کاخی که تازه ساخته شده اما پیداش نکردم زنگ زدم به تهیونگ شاید ایزول بدونه کجاست
تهیونگ:سلام جونگکوک چی شده
جونگکوک:تهیونگ هانول گمشده
تهیونگ:یعنی چی
جونگکوک:امروز رفتم بهش اعتراف کنم ولی نبود
تهیونگ:بیا خونم
سریع سوار ماشینم شدم و رفتم خونه تهیونگ
ایزول:سلام جونگکوک
جونگکوک:سلام ایزول
تهیونگ:جونگکوک بیا اینجا ایزول میدونست هانول چه سرکشیه برای همین تو گوشیش یه ردیاب وصل کردیم که اگه یروز غیبش زد بفهمیم کجاست
جونگکوک:یعنی اینهمه مدت رفت و امدشو چک میکردین؟
تهیونگ:نه تا اون موقعی که تو بهم زنگ بزنی و بگی گمشده خاموش بود
جونگکوک:اها تهیونگ ببین میتونی پیداش کنی
تهیونگ:سمت کاخ سفید زیر زمین انگار هانول یه راه مخفی پیدا کرده
جونگکوک:باشه
تهیونگ:تنها؟
جونگکوک:چیزیم نمیشه تو ایزول پشتیبانی باشین
تهیونگ:باشه
(ویو هونول)
اروم چشمامو باز کردم سرم خیلی درد میکرد
جیا:به به هانول خانم اخر فصولیت کار دستت داد باید به حرف جونگکوک گوش میکردی
هانول:جیا داری چیکار میکنی
لونا:بزار من بهت بگم بلخره تو که میمیری زیر اون مجسمه که اینجا باشه کلی بمب بود جیا مفهمید شما دنبالش میکنین اما وقتی اون صدا اومد الکی به ستون ساختمون صربه زد تا بربزه جزو نقشمون بود راستش جیا اونقدرم احمق نیست اینجوری نقش بازی میکرد که شما گول بخورید بمب ها زیر یه عالمه خاک دفن شدن دولت میخواست اونجارو خراب کنه ما کارشو اسون تر کردیم بعد اینکه اینجا ساخته بشه قرار بود جلسات رئیس جمهورا اینجا تشکیل بشه....
هانول:بمبا هنوز فعاله امروز تموم رئیس جمهورا دور هم جمع میشن توهم بمب و فعال میکنی تا همه اونا بمیرن و امنیت کره زیر سوال بره ....
part ¹³
جونگکوک:قول بده که بدون ما پروندرو حل نمیکنی؟
هانول:قول میدم
جونگکوک:خوبه عام پس میبنمت خدافظ
هانول:خدافظ
(ویو جونگکوک)
برام خیلی سخت بود ولش کنم ولی بخاطر امنیت خودش بود خودمم راستش یه حسی بهش پیدا کرده بودم از روز اولی که اومده بود وقتی میدیدمش قلبم تند میزد
(سه سال بعد)
(ویو هانول)
سه سال گذشته اونجا که مجسمه قرار داشت یه کاخ درست شده برای جلسات رئیس جمهورا من دیگه نمیتونستم صبر کنم کنجکاویم گل کرده بود رفتم سمت محوطه کاخ یه دکمه کوچولوی سفیدو دیدم فشارش دادم یه راه مخفی باز شد از پله ها رفتم پایین که یه چیزی به سرم خورد و سیاهی....
(ویو جونگکوک)
سه سال گذشته امروز تصمیم گرفتم به هانول بگم دوسش دارم یه گل رز قرمز خریدم و رفتم دم خونش
تق تق
چند بار در زدم اما کسی جواب نداد نگرانش شدم با گیره قفل درو باز کردم رفتم تو خونش خونه حالی بود رفتم تو اتاقش که یه سری برگه دیدم امروز( عملیاتو شروع میکنم)فهیدم کجا رفته سریع رفتم به سمت کاخی که تازه ساخته شده اما پیداش نکردم زنگ زدم به تهیونگ شاید ایزول بدونه کجاست
تهیونگ:سلام جونگکوک چی شده
جونگکوک:تهیونگ هانول گمشده
تهیونگ:یعنی چی
جونگکوک:امروز رفتم بهش اعتراف کنم ولی نبود
تهیونگ:بیا خونم
سریع سوار ماشینم شدم و رفتم خونه تهیونگ
ایزول:سلام جونگکوک
جونگکوک:سلام ایزول
تهیونگ:جونگکوک بیا اینجا ایزول میدونست هانول چه سرکشیه برای همین تو گوشیش یه ردیاب وصل کردیم که اگه یروز غیبش زد بفهمیم کجاست
جونگکوک:یعنی اینهمه مدت رفت و امدشو چک میکردین؟
تهیونگ:نه تا اون موقعی که تو بهم زنگ بزنی و بگی گمشده خاموش بود
جونگکوک:اها تهیونگ ببین میتونی پیداش کنی
تهیونگ:سمت کاخ سفید زیر زمین انگار هانول یه راه مخفی پیدا کرده
جونگکوک:باشه
تهیونگ:تنها؟
جونگکوک:چیزیم نمیشه تو ایزول پشتیبانی باشین
تهیونگ:باشه
(ویو هونول)
اروم چشمامو باز کردم سرم خیلی درد میکرد
جیا:به به هانول خانم اخر فصولیت کار دستت داد باید به حرف جونگکوک گوش میکردی
هانول:جیا داری چیکار میکنی
لونا:بزار من بهت بگم بلخره تو که میمیری زیر اون مجسمه که اینجا باشه کلی بمب بود جیا مفهمید شما دنبالش میکنین اما وقتی اون صدا اومد الکی به ستون ساختمون صربه زد تا بربزه جزو نقشمون بود راستش جیا اونقدرم احمق نیست اینجوری نقش بازی میکرد که شما گول بخورید بمب ها زیر یه عالمه خاک دفن شدن دولت میخواست اونجارو خراب کنه ما کارشو اسون تر کردیم بعد اینکه اینجا ساخته بشه قرار بود جلسات رئیس جمهورا اینجا تشکیل بشه....
هانول:بمبا هنوز فعاله امروز تموم رئیس جمهورا دور هم جمع میشن توهم بمب و فعال میکنی تا همه اونا بمیرن و امنیت کره زیر سوال بره ....
۶.۷k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.