چاقوی سرخ
چاقوی سرخ
ᴘᴀʀᴛ ₆
جونگکوک: خب دیگه برو استراحت کن... فردا کلی کار داری
ا/ت: باشه...
از اتاق رفت بیرون و در رو بست رفتم و روی تخت نشستم امروز خیلی خسته شده بودم روی تخت دراز کشیدم و به گوشیم نگاه کردم و دیدم که جیهون پیام داده.
جیهون: نونا حالت خوبه؟ بلایی که سرت نیاوردن؟
ا/ت: نگران نباش من خوبم ...
جیهون: خداروشکر
ا/ت: خودت چی؟ خودت خوبی؟ سلامت رسیدی خونه؟
جیهون: اره خوبم... نونا گذاشتن برگردی خونه؟
ا/ت: نه... توی عمارت به اتاق بهم دادن که بمونم اینجا جونگکوک میخواد خدمتکار شخصیش باشم...
جیهون: چی؟ خدمتکار شخصیش؟ و تو قبول کردی؟
ا/ت: تنها راهی بود که میتونستیم هردو زنده بمونیم
جیهون: ببخشید که باعث شدم اذیت بشی بخاطر من این اتفاقا داره برات میوفته
ا/ت: خودتو ناراحت نکن اینجا زیاد هم بد نیست حداقل از شرکت راحت شدم دیگه قرار نیست برم و یه اتاق خیلی خوب بهم دادن که از کل خونه من بهتره دیگه چی بهتر از این؟
جیهون: واقعا؟ امیدوارم زیاد بهت سخت نگیره و اذیتت نکنه
ا/ت: دیگه برو بخواب دیر شده فردا باید بری دانشگاه...
جیهون: باشه... شب خوش خوب بخوابی
ا/ت: خوب بخوابی...
گوشی رو خاموش کردم و گذاشتم روی میزه کنار تختم چراغ رو خاموش کردم و چشامو بستم و خوابیدم.
صبح با صدای جونگکوک از خواب بیدار شدم
جونگکوک: بیدار شو چقدر میخوای بخوابی؟ بجای اینکه این منو بیدار کنه من اومدم بیدارش میکنم... خانوم پارک بیدار شو
ا/ت: بیدارم...
جونگکوک: برای بار اخر میگم بیدار شو( سرد و با لحن خشن)
ᴘᴀʀᴛ ₆
جونگکوک: خب دیگه برو استراحت کن... فردا کلی کار داری
ا/ت: باشه...
از اتاق رفت بیرون و در رو بست رفتم و روی تخت نشستم امروز خیلی خسته شده بودم روی تخت دراز کشیدم و به گوشیم نگاه کردم و دیدم که جیهون پیام داده.
جیهون: نونا حالت خوبه؟ بلایی که سرت نیاوردن؟
ا/ت: نگران نباش من خوبم ...
جیهون: خداروشکر
ا/ت: خودت چی؟ خودت خوبی؟ سلامت رسیدی خونه؟
جیهون: اره خوبم... نونا گذاشتن برگردی خونه؟
ا/ت: نه... توی عمارت به اتاق بهم دادن که بمونم اینجا جونگکوک میخواد خدمتکار شخصیش باشم...
جیهون: چی؟ خدمتکار شخصیش؟ و تو قبول کردی؟
ا/ت: تنها راهی بود که میتونستیم هردو زنده بمونیم
جیهون: ببخشید که باعث شدم اذیت بشی بخاطر من این اتفاقا داره برات میوفته
ا/ت: خودتو ناراحت نکن اینجا زیاد هم بد نیست حداقل از شرکت راحت شدم دیگه قرار نیست برم و یه اتاق خیلی خوب بهم دادن که از کل خونه من بهتره دیگه چی بهتر از این؟
جیهون: واقعا؟ امیدوارم زیاد بهت سخت نگیره و اذیتت نکنه
ا/ت: دیگه برو بخواب دیر شده فردا باید بری دانشگاه...
جیهون: باشه... شب خوش خوب بخوابی
ا/ت: خوب بخوابی...
گوشی رو خاموش کردم و گذاشتم روی میزه کنار تختم چراغ رو خاموش کردم و چشامو بستم و خوابیدم.
صبح با صدای جونگکوک از خواب بیدار شدم
جونگکوک: بیدار شو چقدر میخوای بخوابی؟ بجای اینکه این منو بیدار کنه من اومدم بیدارش میکنم... خانوم پارک بیدار شو
ا/ت: بیدارم...
جونگکوک: برای بار اخر میگم بیدار شو( سرد و با لحن خشن)
۹.۹k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.