زخم های بی نظیری به تن دارم اما تو مهربان ترین شان بودی
زخمهای بینظیری به تن دارم اما تو مهربانترینشان بودی
عمیقترینشان
عزیزترینشان
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچکدامشان
بهپای تو
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازهای دوباره باز میگردی
و هربار
عزیزتر از پیش
هربار عمیقتر...
عمیقترینشان
عزیزترینشان
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچکدامشان
بهپای تو
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازهای دوباره باز میگردی
و هربار
عزیزتر از پیش
هربار عمیقتر...
۱.۷k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.