(صبح)
(صبح)
اروم از خواب بیدار شدم صورتمو شستم یاده حرف جیمین افتادم
فلش بک*
جیمین:راستی صبح که بیدار شدی خودتو انالیز کن
پایان فلش بک*
منظورش چی بود رفتم جلویه اینه که یاده دیروز افتادم منظورش شلوارم بود وای نه هنوز یادشه چقدر شرم اوره لباسامو عوض کردمو رفتم پایین دیدم داره میزو میچینه
ا.ت: صبح بخیر*لبخند
جیمین: بیدار شدی؟ صبح توهم بخیر*لبخند
ا.ت: چه میزه خوشگلی*لبخند
جیمین: ممنون
جیمین: سره پا نمون صبحانه امادست بیا بشین
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
خوبه حداقل میتونه یه تخم مرغ سرخ کنه
جیمین: امروز میخوای زری پیشه اداشت درسته؟
ا.ت: اوهوم
جیمین: میتونم برسونمت؟
ا.ت: اذیت میشی خودم یه ماشین میگیرم
جیمین: من کاری ندارم تازه داداشت ترو به من سپرده
ا.ت: ممنون
رسیدیم به شرکت داداشم
ا.ت: ممنونم
جیمین: خواهش میکنم
پیاده شدمو برای جیمین دست تکون دادم وارده شرکت داداشم شدم
رفتم سمت اتاقش در زدمو وارد شدم
مینگ یو: ا.ت؟ خوش اومدی*لبخند
ا.ت: سلام ممنون*لبخند
مینگ یو: بیا بشین الان میگم برامون قهوه بیارن
ا.ت: اوهوم
رفتم رو صندلی نشستم
مینگ یو: خب چه خبرا*لبخند
ا.ت: سلامتی
ا.ت: میخواستم باهات صحبت کنم
مینگ یو:میشنوم*لبخند
ا.ت: اوضاع خونم اصلا خوب نیست همه چیزو اب برده کلا اوضاع خوبی نداره
ا.ت: حتی اگه لوله کشی خونم درست بشه سه چهار ماهی طول میکشه تا بتونم وسایلای خونمو درست کنم نمیتونم سه ماه تو خونه جیمین بمونم
مینگ یو: درسته
ا.ت: واسه همین میخواستم بگم میتونی یه خونه دیگه برام اجاره کنی؟
مینگ یو: هعی(اه کشید) ا.ت اوضاع شرکت مثله قبلا جور نیست رو به برشکستی این کنار خودت چی نمیخوای دستت به جیبت باشه خودت پول در بیاری؟
ا.ت: منظورت چیه؟
مینگ یو: نه منظوره بدی ندارم تو ابجیه منی میتونی تو شرکتم کار کنی؟
ا.ت: تو شرکتت؟
مینگ یو: اوهوم
ا.ت: مثلا چه کاری؟
مینگ یو: ا. ت تو چند تا زبان بلدی؟
ا.ت: انگلیسی، ژاپنی یکمم چینی
مینگ یو: این خوبه میتونی به عنوان مترجم استخدامت کنم
ا.ت: مترجم؟
مینگ یو: اوهوم فقط روی زبان های دیگتم کار کن
ا.ت: باشه باشه
مینگ یو: خوبه
مینگ یو: خب ا.ت اینم برگه ها امضا شون کن
خودکارو برداشتمو امضا کردم
ا.ت: ممنون
مینگ یو: از الان به عنوان یک مترجم استخدامی حقوقتم دسته منه*لبخند
ا.ت: اوهوم
مینگ یو: خب الان باید قهوه مونو بخوریم*لبخند
رفتیم کافه
نشستیمو سفارش دادیم
مینگ یو: خب ابجیم بگه توی این چند روز خونه ی موچی چطور بود؟
ا.ت: موچی؟*خنده
ا.ت: خوب بود
ا.ت: راستی داداش برای اینکه درمورد جنی بهم چیزی نگه چرا تحدیدش کردی؟
مینگ یو: حرف گوش نمیکرد*خنده
مینگ یو: خیلی از توبیخ شدن میترسه
ا.ت:*خنده
ا ت: ولی خب این چند روز ازم مراقبت کرد یه نشکر بهش بدهکارم
مینگ یو: اوهوم
اروم از خواب بیدار شدم صورتمو شستم یاده حرف جیمین افتادم
فلش بک*
جیمین:راستی صبح که بیدار شدی خودتو انالیز کن
پایان فلش بک*
منظورش چی بود رفتم جلویه اینه که یاده دیروز افتادم منظورش شلوارم بود وای نه هنوز یادشه چقدر شرم اوره لباسامو عوض کردمو رفتم پایین دیدم داره میزو میچینه
ا.ت: صبح بخیر*لبخند
جیمین: بیدار شدی؟ صبح توهم بخیر*لبخند
ا.ت: چه میزه خوشگلی*لبخند
جیمین: ممنون
جیمین: سره پا نمون صبحانه امادست بیا بشین
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
خوبه حداقل میتونه یه تخم مرغ سرخ کنه
جیمین: امروز میخوای زری پیشه اداشت درسته؟
ا.ت: اوهوم
جیمین: میتونم برسونمت؟
ا.ت: اذیت میشی خودم یه ماشین میگیرم
جیمین: من کاری ندارم تازه داداشت ترو به من سپرده
ا.ت: ممنون
رسیدیم به شرکت داداشم
ا.ت: ممنونم
جیمین: خواهش میکنم
پیاده شدمو برای جیمین دست تکون دادم وارده شرکت داداشم شدم
رفتم سمت اتاقش در زدمو وارد شدم
مینگ یو: ا.ت؟ خوش اومدی*لبخند
ا.ت: سلام ممنون*لبخند
مینگ یو: بیا بشین الان میگم برامون قهوه بیارن
ا.ت: اوهوم
رفتم رو صندلی نشستم
مینگ یو: خب چه خبرا*لبخند
ا.ت: سلامتی
ا.ت: میخواستم باهات صحبت کنم
مینگ یو:میشنوم*لبخند
ا.ت: اوضاع خونم اصلا خوب نیست همه چیزو اب برده کلا اوضاع خوبی نداره
ا.ت: حتی اگه لوله کشی خونم درست بشه سه چهار ماهی طول میکشه تا بتونم وسایلای خونمو درست کنم نمیتونم سه ماه تو خونه جیمین بمونم
مینگ یو: درسته
ا.ت: واسه همین میخواستم بگم میتونی یه خونه دیگه برام اجاره کنی؟
مینگ یو: هعی(اه کشید) ا.ت اوضاع شرکت مثله قبلا جور نیست رو به برشکستی این کنار خودت چی نمیخوای دستت به جیبت باشه خودت پول در بیاری؟
ا.ت: منظورت چیه؟
مینگ یو: نه منظوره بدی ندارم تو ابجیه منی میتونی تو شرکتم کار کنی؟
ا.ت: تو شرکتت؟
مینگ یو: اوهوم
ا.ت: مثلا چه کاری؟
مینگ یو: ا. ت تو چند تا زبان بلدی؟
ا.ت: انگلیسی، ژاپنی یکمم چینی
مینگ یو: این خوبه میتونی به عنوان مترجم استخدامت کنم
ا.ت: مترجم؟
مینگ یو: اوهوم فقط روی زبان های دیگتم کار کن
ا.ت: باشه باشه
مینگ یو: خوبه
مینگ یو: خب ا.ت اینم برگه ها امضا شون کن
خودکارو برداشتمو امضا کردم
ا.ت: ممنون
مینگ یو: از الان به عنوان یک مترجم استخدامی حقوقتم دسته منه*لبخند
ا.ت: اوهوم
مینگ یو: خب الان باید قهوه مونو بخوریم*لبخند
رفتیم کافه
نشستیمو سفارش دادیم
مینگ یو: خب ابجیم بگه توی این چند روز خونه ی موچی چطور بود؟
ا.ت: موچی؟*خنده
ا.ت: خوب بود
ا.ت: راستی داداش برای اینکه درمورد جنی بهم چیزی نگه چرا تحدیدش کردی؟
مینگ یو: حرف گوش نمیکرد*خنده
مینگ یو: خیلی از توبیخ شدن میترسه
ا.ت:*خنده
ا ت: ولی خب این چند روز ازم مراقبت کرد یه نشکر بهش بدهکارم
مینگ یو: اوهوم
۳.۴k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.