شادی
شادی
part 12
( تویه ون سفید به سوی ساحل )
ا.ت : خب یه آهنگ بزارید
جیمین : آهنگ ایرانی دارید بزارید
ا.ت : مگه تو میفهمی
جیمین : نه
ا.ت : خب همون کره ای بهتره
محیا : آقایه رانندههههه
راننده : چته ترسیدم
محیا : ببخشید یه آهنگ کره ای شاد بزارید .
راننده : چشم یه لحظه . آقای پارک زنگ زدن گفتن اونم میاد
ا.ت : خب این که خوبه
( بعد کلی چسخل بازی و ایسگا گیری رسیدن به ساحل )
تهیونگ : بچه ها منو پسرا که لباسشون رو پوشیدیم حالا نوبت شماست
ا.ت : خب بریم بپوشیم
دخترا : باشه
جونگ کوک : ببینین دارن میان .
جیمین : چه اندامی لونا راست میگفت . هیسس چیزی نگید رسیدن
ا.ت : ترنم بریم تو آب ؟
همه بچه ها : ماهم میایم
ا.ت : اوک بریم ( با هیجان )
( تویه آب )
سارا : بچه ها ا.ت کجاست
نرگس : سسس ااااا ..... راااااااا
ا.ت توآب داره دست پا میزنه
جونگ کوک : دیدم ا.ت غرق شد و با سرعت شنا کردم رفتم پیشش
آوردمش بیرون نفس نمی کشید .
محیا : ببین قفسه سینش فشار وارد کن بردار بعد تنفس دهان به دهان بده ( با ترس )
جونگ کوک : خب الان میرم تنفس بهش میدم
اینکارو که کردم بهوش اومد بعد همه آب ها رفت تو دهن خودم بعد از دماغم در اومد ، همه هم میخندیدن هم نگران ا.ت بودن ، هعع اصن کمک نکنم بهتره
محیا : خخخخ وای ا.ت بهوش اومدی آی دلم
ا.ت : امیدوارم مردم دنس بندری بری
نرگس : من می کنم میکنم ها
ا.ت : مرگ
( بعد ۱ ساعت )
ا.ت : بریم دیگه خسته شودم.
جیمین : بچه ها امروز که کاری ندارین بیاین بریم خونه ی من و جشن بگیریم ، برای اعضای جدید .
ا.ت : خوبه ، بچه ها شمام میاین دیگه ؟
بچه ها : بلهههه.
part 12
( تویه ون سفید به سوی ساحل )
ا.ت : خب یه آهنگ بزارید
جیمین : آهنگ ایرانی دارید بزارید
ا.ت : مگه تو میفهمی
جیمین : نه
ا.ت : خب همون کره ای بهتره
محیا : آقایه رانندههههه
راننده : چته ترسیدم
محیا : ببخشید یه آهنگ کره ای شاد بزارید .
راننده : چشم یه لحظه . آقای پارک زنگ زدن گفتن اونم میاد
ا.ت : خب این که خوبه
( بعد کلی چسخل بازی و ایسگا گیری رسیدن به ساحل )
تهیونگ : بچه ها منو پسرا که لباسشون رو پوشیدیم حالا نوبت شماست
ا.ت : خب بریم بپوشیم
دخترا : باشه
جونگ کوک : ببینین دارن میان .
جیمین : چه اندامی لونا راست میگفت . هیسس چیزی نگید رسیدن
ا.ت : ترنم بریم تو آب ؟
همه بچه ها : ماهم میایم
ا.ت : اوک بریم ( با هیجان )
( تویه آب )
سارا : بچه ها ا.ت کجاست
نرگس : سسس ااااا ..... راااااااا
ا.ت توآب داره دست پا میزنه
جونگ کوک : دیدم ا.ت غرق شد و با سرعت شنا کردم رفتم پیشش
آوردمش بیرون نفس نمی کشید .
محیا : ببین قفسه سینش فشار وارد کن بردار بعد تنفس دهان به دهان بده ( با ترس )
جونگ کوک : خب الان میرم تنفس بهش میدم
اینکارو که کردم بهوش اومد بعد همه آب ها رفت تو دهن خودم بعد از دماغم در اومد ، همه هم میخندیدن هم نگران ا.ت بودن ، هعع اصن کمک نکنم بهتره
محیا : خخخخ وای ا.ت بهوش اومدی آی دلم
ا.ت : امیدوارم مردم دنس بندری بری
نرگس : من می کنم میکنم ها
ا.ت : مرگ
( بعد ۱ ساعت )
ا.ت : بریم دیگه خسته شودم.
جیمین : بچه ها امروز که کاری ندارین بیاین بریم خونه ی من و جشن بگیریم ، برای اعضای جدید .
ا.ت : خوبه ، بچه ها شمام میاین دیگه ؟
بچه ها : بلهههه.
۳.۳k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.