فیک عشق جادو تصادف قسمت ۹۲
ات ا از جون کوک جدا شدم سرم داشت گیج میرفت
لیانا پشت صحنه داشت جادو میکرد باموهای
ات ا
جون کوک استایل اش این بود
پیرسینگ گذاشته بود
ات ا افتادم زمین
جون کوک دوید ات ا خوبی با داد بیداد
تیارا اومد وگفت: آروم باش
تهیونگ : خوب عوض اینکه نگاهش کنید
بیایید ببریم بیمارستان
جون کوک: ات ا بلند کرد و داخل ماشین تهیونگ گذاشت
تیارا هم همراه اونها رفت
رانا حرص اشگرفت
با بقیه ای اعضا رفتن
لیانا پشت صحنه داشت جادو میکرد باموهای
ات ا
جون کوک استایل اش این بود
پیرسینگ گذاشته بود
ات ا افتادم زمین
جون کوک دوید ات ا خوبی با داد بیداد
تیارا اومد وگفت: آروم باش
تهیونگ : خوب عوض اینکه نگاهش کنید
بیایید ببریم بیمارستان
جون کوک: ات ا بلند کرد و داخل ماشین تهیونگ گذاشت
تیارا هم همراه اونها رفت
رانا حرص اشگرفت
با بقیه ای اعضا رفتن
۳.۷k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.