بدون تو نمیتونم پارت 5
یوری: یه جون
یونا: اخیشش
یوری: چرا؟
یونا: من یه ریمو دوست دارم
ات: بسه دیگه اونا که شمارو نمیخوان بابا
کوک: امشب قراره بیان اینجا
یونا: یه ریممممممم
یوری: یه جووننننننن عررررر
یونا: چی بپوشمممم؟
کوک: اونا شاید نیان
یونا: من میرم پیششون
یوری: عه؟
ات: واا بسه بابا
کوک: به نظرم بهتره شما نرین اردو
یونا: بابا جونممممم
کوک: اوفف... به مامانتون رفتینااا
ات: جدی؟
کوک: اره خیلی لوسن
ات: وای خدا(خنده)
یونا: مامان لوسه؟
کوک: اره امروز که نبودین..
ات یهو پرید وسط حرف کوک
ات: خب وقتی نمیتونی کاری انجام بدی منم لوس میشم قهر میکنمم
کوک: من نمیتونم کاری انجام بدم؟
یوری: ساعت هفتهههه
یونا: من میرم لباسمو بپوشممم
یوری: چی بپوشممم؟
کوک: ساعت 10 میان چون رفتن بوسان
یونا: پس منو و یوری بریم خرید؟
یوری: اره تروخداا
ات: باهم بریم؟ منم میخواممم
کوک: باشه پس اماده بشین
همه: چشمممم
ات و یوری و یونا رفتن اماده بشن
یونا: اخیشش
یوری: چرا؟
یونا: من یه ریمو دوست دارم
ات: بسه دیگه اونا که شمارو نمیخوان بابا
کوک: امشب قراره بیان اینجا
یونا: یه ریممممممم
یوری: یه جووننننننن عررررر
یونا: چی بپوشمممم؟
کوک: اونا شاید نیان
یونا: من میرم پیششون
یوری: عه؟
ات: واا بسه بابا
کوک: به نظرم بهتره شما نرین اردو
یونا: بابا جونممممم
کوک: اوفف... به مامانتون رفتینااا
ات: جدی؟
کوک: اره خیلی لوسن
ات: وای خدا(خنده)
یونا: مامان لوسه؟
کوک: اره امروز که نبودین..
ات یهو پرید وسط حرف کوک
ات: خب وقتی نمیتونی کاری انجام بدی منم لوس میشم قهر میکنمم
کوک: من نمیتونم کاری انجام بدم؟
یوری: ساعت هفتهههه
یونا: من میرم لباسمو بپوشممم
یوری: چی بپوشممم؟
کوک: ساعت 10 میان چون رفتن بوسان
یونا: پس منو و یوری بریم خرید؟
یوری: اره تروخداا
ات: باهم بریم؟ منم میخواممم
کوک: باشه پس اماده بشین
همه: چشمممم
ات و یوری و یونا رفتن اماده بشن
۵.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.