+(این بیش از حد زیادی بود و می تونست ا.ت رو بر شکست کنه ا
+(این بیش از حد زیادی بود و می تونست ا.ت رو بر شکست کنه اما اون به خودش مطمین بود و بکهیونی که تمام مدت فقط بی صدا به مکالمه های او ها گوش می داد این دفعه جلو اومد و در گوش ا.ت گفت)
/این پیری خیلی زیاد خواهه مواظب باش
+اوهوم
.................
&اووووو دست اول رو که باختی خانم لی(خنده)
+(تک خنده ای کرد ) عاااااا مستر جئون هنوز زوده برای نتیجه گیری
(در همون حین ا.ت کارتش رو رو کرد و درسته اون دور دوم رو برد جئون با تعجب و عصبانیت لبخندی زد )
& دور بعدی برنده مشخص میشه
(بعد چند مین دیگه نو بت ا.ت بود که کارتش رو رو کنه استرس کل بدنش رو گرفته بود اما باز هم با چهره ای خنثی به اون پیر مرد که نیش خند زده بود کرد کارتش رو رو کرد و این اخرین کارت بود و هر دو همزمان باید کارت رو رو می کردن همین که کارت رو بر گردوندن سکوت همه جا رو گرفت و بقیه فقط تعجب کرده بودن و می خندیدن و تنها کسی که حالت چهرش عصبی و اشفته شد جئون بود )
+اووو جئون بهت گفتم زود نتیجه گیری نکن(نیشخند)
&(پاشد که دو پسر کنارش به تبعید از اون پاشدن معلوم بود اون ها هم تعجب کردن و این بیشتر ا.ت رو خوشحال می کرد)
&امکان نداره تو یه کلکی زدی دختره...
+(ا.ت حرفش رو قطع کرو پاشد که مراهش بکهیون هم پاشد )
+جئون قبول کن دورانت به پایان رسیده تو زیادی پیر شدی و الان داری من رو مقسر میدونی (نیشخد )
&(تفنگشو در اورد و به سمت ا.ت گرفت که به تبعید از اون بکهیون اسله حش رو به طرف جئون گرفت که پسر ها ی جئون هم تفنگ هاشون رو به سمتشون گرفتن در همون حین نزدیک ده بادیگارد مسلح دور شون رو احاطه کردن و جئون رو نشانه گرفتن ا.ت با
لبخندی مر موزانه لب زد)
+.........
/این پیری خیلی زیاد خواهه مواظب باش
+اوهوم
.................
&اووووو دست اول رو که باختی خانم لی(خنده)
+(تک خنده ای کرد ) عاااااا مستر جئون هنوز زوده برای نتیجه گیری
(در همون حین ا.ت کارتش رو رو کرد و درسته اون دور دوم رو برد جئون با تعجب و عصبانیت لبخندی زد )
& دور بعدی برنده مشخص میشه
(بعد چند مین دیگه نو بت ا.ت بود که کارتش رو رو کنه استرس کل بدنش رو گرفته بود اما باز هم با چهره ای خنثی به اون پیر مرد که نیش خند زده بود کرد کارتش رو رو کرد و این اخرین کارت بود و هر دو همزمان باید کارت رو رو می کردن همین که کارت رو بر گردوندن سکوت همه جا رو گرفت و بقیه فقط تعجب کرده بودن و می خندیدن و تنها کسی که حالت چهرش عصبی و اشفته شد جئون بود )
+اووو جئون بهت گفتم زود نتیجه گیری نکن(نیشخند)
&(پاشد که دو پسر کنارش به تبعید از اون پاشدن معلوم بود اون ها هم تعجب کردن و این بیشتر ا.ت رو خوشحال می کرد)
&امکان نداره تو یه کلکی زدی دختره...
+(ا.ت حرفش رو قطع کرو پاشد که مراهش بکهیون هم پاشد )
+جئون قبول کن دورانت به پایان رسیده تو زیادی پیر شدی و الان داری من رو مقسر میدونی (نیشخد )
&(تفنگشو در اورد و به سمت ا.ت گرفت که به تبعید از اون بکهیون اسله حش رو به طرف جئون گرفت که پسر ها ی جئون هم تفنگ هاشون رو به سمتشون گرفتن در همون حین نزدیک ده بادیگارد مسلح دور شون رو احاطه کردن و جئون رو نشانه گرفتن ا.ت با
لبخندی مر موزانه لب زد)
+.........
۴.۶k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.