Part11
Part11
من دیگه تنها نیستم...
_____________________
کوک آروم اروم نزدیک یونگی شد و جیمین و میسو و ته هم پشت دیوار قایم شده بودن
یونگی داشت با نامجون صحبت میکرد
نامجون از پشت کوک رو دید اما خودشو به کوچه علی چپ زد
نامجون:پس این محوله رو پس فردا بفرستیم اره؟
یونگی:اره اره حواست باشه
کوک تیشرت یونگی رو اروم بالا زد و کش شلوارش رو کشیده نارنگی رو بین شلوار و کمرش گذاشت
یونگی:پس خیالم راح.... که جسم سردی رو احساس گرد و چشماش رو به هم فشار داد:این چی بود😬😱
کوک در رفت و نامجون و بقیه پخش زمین شدن و میسو هم خیلی ریلکس رفت رو مبل چهار زانو نشست و بعدش هم جین چوسِفیل به دست کنارش نشست:کرم قشنگی ریختی
میسو:ممنون
جین:چوسفیل میخوری؟
میسو:اره و یه مشت چوسفیل برداشت و خورد
یونگی:کووووووک هرچی موز تو خونه هست و میکنم تو کو.....
نامجون:هیونگ آروم باش
بعد هم کل خونه رو دنبال کوک دوید
کوک:هیونگ گوه خوردم نقشه میسو بود نه من
یونگی وایساد به میسو نگاه کرد:راست میگه؟
میسو:نمیدونم داره راجب چی حرف میزنه
یونگی:تو که راست گفتی خودم دیدم با کوک و ته و جیمین....ببینم اون دوتای دیگه کجان
جیمین:میدونی ته من به این نتیجه رسیدم که یونگی هیونگ خیلی بخشندس اینطور فکر نمیکنی
ته:جیمینا قبل اینکه تو به این نتیجه برسی من به این نتیجه رسیدم. یونگی هیونگ بخشنده ترین و مهربون ترین هیونگ دنیاس
یونگی خیلی پوکر به ته و جیمین نگا کرد:برا شماهم دارم🙂🔪
ته و جیمین اب دهنشونو صدادار قورت دادن و به میسو اشاره کردن و هم زمان گفتن:کار اونه
میسو:اره کار منه. خب میخوای چیکار کنی؟
یونگی:تو زنمو کشتی طلبکارم هستی؟
میسو:من که کاری نکردم کار اصلی رو کوک کرد نه من
کوک:ولی نقشش با تو بود
میسو:مهم اینه تو انجام دادی
کوک:تو منو مجبور کردی
میسو:چون شرط رو باختی
کوک:من....
جین:عهههه یه لحظه وایسین چوسفیلم تموم شد بزارین برگردم بعد دعوا رو ادامه بدین
من دیگه تنها نیستم...
_____________________
کوک آروم اروم نزدیک یونگی شد و جیمین و میسو و ته هم پشت دیوار قایم شده بودن
یونگی داشت با نامجون صحبت میکرد
نامجون از پشت کوک رو دید اما خودشو به کوچه علی چپ زد
نامجون:پس این محوله رو پس فردا بفرستیم اره؟
یونگی:اره اره حواست باشه
کوک تیشرت یونگی رو اروم بالا زد و کش شلوارش رو کشیده نارنگی رو بین شلوار و کمرش گذاشت
یونگی:پس خیالم راح.... که جسم سردی رو احساس گرد و چشماش رو به هم فشار داد:این چی بود😬😱
کوک در رفت و نامجون و بقیه پخش زمین شدن و میسو هم خیلی ریلکس رفت رو مبل چهار زانو نشست و بعدش هم جین چوسِفیل به دست کنارش نشست:کرم قشنگی ریختی
میسو:ممنون
جین:چوسفیل میخوری؟
میسو:اره و یه مشت چوسفیل برداشت و خورد
یونگی:کووووووک هرچی موز تو خونه هست و میکنم تو کو.....
نامجون:هیونگ آروم باش
بعد هم کل خونه رو دنبال کوک دوید
کوک:هیونگ گوه خوردم نقشه میسو بود نه من
یونگی وایساد به میسو نگاه کرد:راست میگه؟
میسو:نمیدونم داره راجب چی حرف میزنه
یونگی:تو که راست گفتی خودم دیدم با کوک و ته و جیمین....ببینم اون دوتای دیگه کجان
جیمین:میدونی ته من به این نتیجه رسیدم که یونگی هیونگ خیلی بخشندس اینطور فکر نمیکنی
ته:جیمینا قبل اینکه تو به این نتیجه برسی من به این نتیجه رسیدم. یونگی هیونگ بخشنده ترین و مهربون ترین هیونگ دنیاس
یونگی خیلی پوکر به ته و جیمین نگا کرد:برا شماهم دارم🙂🔪
ته و جیمین اب دهنشونو صدادار قورت دادن و به میسو اشاره کردن و هم زمان گفتن:کار اونه
میسو:اره کار منه. خب میخوای چیکار کنی؟
یونگی:تو زنمو کشتی طلبکارم هستی؟
میسو:من که کاری نکردم کار اصلی رو کوک کرد نه من
کوک:ولی نقشش با تو بود
میسو:مهم اینه تو انجام دادی
کوک:تو منو مجبور کردی
میسو:چون شرط رو باختی
کوک:من....
جین:عهههه یه لحظه وایسین چوسفیلم تموم شد بزارین برگردم بعد دعوا رو ادامه بدین
۳.۳k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.