سناریو
#سناریو
انهایپن
وقتی سرشون رو پاته و لبوشون رو میبوسی و میگی من زندگیم رو تو چشمات دیدم
هیسونگ:(هیچی نمیگه و فقط به کیس ادامه میده)
جی: عه چه عجب تو رمانتیک شدی
ا.ت:من همیشه رمانتیکم بیبی
جی: بلبل درازی هم میکنی (اون میم معروف😂)
ا.ت: 😐
سونگهون: شب قراره خوش بگذره نه؟
ادمین:(تنها چیزی که میتونم بهت بگم خدا رحمتت کنه)
جیک:بهت لبخند میزنه و به فیلم دیدن ادامه میده (داشتین فیلم میدیدین)
جونگوون: منم زندگیم رو تو چشمای تو دیدم 🥺(بیش از حد رمانتیک شد بریم بعدی 😑)
سونو:(ایشون دیگه از خجالت و ذوق آب شدن)
نی کی:(پامیشه تو رو تو بغلش میگیره و به بوسیدنت ادامه و...(دیگه اینجاشم میخواین من بنویسم؟ اه اه منحرفا)
لایک کن عشقم 😑❤
انهایپن
وقتی سرشون رو پاته و لبوشون رو میبوسی و میگی من زندگیم رو تو چشمات دیدم
هیسونگ:(هیچی نمیگه و فقط به کیس ادامه میده)
جی: عه چه عجب تو رمانتیک شدی
ا.ت:من همیشه رمانتیکم بیبی
جی: بلبل درازی هم میکنی (اون میم معروف😂)
ا.ت: 😐
سونگهون: شب قراره خوش بگذره نه؟
ادمین:(تنها چیزی که میتونم بهت بگم خدا رحمتت کنه)
جیک:بهت لبخند میزنه و به فیلم دیدن ادامه میده (داشتین فیلم میدیدین)
جونگوون: منم زندگیم رو تو چشمای تو دیدم 🥺(بیش از حد رمانتیک شد بریم بعدی 😑)
سونو:(ایشون دیگه از خجالت و ذوق آب شدن)
نی کی:(پامیشه تو رو تو بغلش میگیره و به بوسیدنت ادامه و...(دیگه اینجاشم میخواین من بنویسم؟ اه اه منحرفا)
لایک کن عشقم 😑❤
۵.۸k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.