چه زود تموم شد الان توی این ساعت میشه یک سال که آرمی ام ک

چه زود تموم شد الان توی این ساعت میشه یک سال که آرمی ام که با تموم خوشی هاش، دلتنگی هاش ، گریه هاش گذشت تو این یکسال از مامان و بابام خیلی چیزی شنیدم دعوا خوردم ، کتک خوردم ولی بازم وایستاد م و آرمی موندم موندم تا این سفر رو با بی تی اس ادامه بدم حالا که دارم فکر میکنم زندگیمو قبل از بی تی اس یادم نمی یاد سیاهی مطلقه من داشتم تو اقیانوس سیاه خودم غرق میشدم که شما ها منو نجات دادین من وقت میخواستم اسماتونو یاد بگیرم یهو به خودم اومدم دیدم شدین تموم زندگیم بعضی موقع ها آنقدر توی سناریو های ذهنم غرق میشم که نمیفهمم کی شب شد کی روز شد کل زندگیم شما آید قبل درس خوندن کلیپ های بی تی اس میبینم وسط درس همینجور آخر درس ، قبل ، بعد خواب آرمی بودن توی ایران سخته اینکه مامان بابات مخالفا و نمیزارن از اعضا عکس یا هرچیزی دیگه داشته باشه اطرافیان مسخره ات میکنن میگن خودتو غرق کردی تو دوتا عکس ولی باینکه چیزه زیادی از اعضا ندارم من اونارو توی قلبم دارم و برام مهم نیست بقیه درباره من چی فکر میکنن من یک روز از خواب بیدارشدم و تصمیم گرفتم بشم جزئی از این خانواده و الان میخوام بابت این انتخاب از خودم تشکر کنم امید وارم بدونید هر اتفاقی بیوفته من همیشه آرمی میمونم الان که دارم اینارو مینویسم توی چشمام اشک جمع شده و دستام میلرزه ولی من بازم هم با تموم دردام ادامه میدم ادامه میدم تا روزی شما رو ببینم این آرزوی قبل مرگه منه شاید دیر بشه ولی نمیزارم حسرت بشه 😢
دوستدار همیشگی شما ترنم 😇