از پیشه مایکی و خواهرش رفتم
از پیشه مایکی و خواهرش رفتم
تو راه خونه همش داشتم به مایکی فکر میکردم چقدر ادم خوبیه
رسیدم زنگ در زدم باجی در باز کرد
+سلام
-سلام کیوکا
رفتم تو دیدم یکی که شبیه موز گندیدست نشسته
+ایشون کی باشن
-این دوستمه کازوتور
¢ باجی تو دوست دختر داشتی
-نه خواهرم کیوکا
+خوشبختم
¢ همچنین
رفتم تو اتاقم اه چقدر باجی دوست داره
تو راه خونه همش داشتم به مایکی فکر میکردم چقدر ادم خوبیه
رسیدم زنگ در زدم باجی در باز کرد
+سلام
-سلام کیوکا
رفتم تو دیدم یکی که شبیه موز گندیدست نشسته
+ایشون کی باشن
-این دوستمه کازوتور
¢ باجی تو دوست دختر داشتی
-نه خواهرم کیوکا
+خوشبختم
¢ همچنین
رفتم تو اتاقم اه چقدر باجی دوست داره
۱.۶k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.