(مجری های سکوت)پارت 12
سلام مجدد دوستان.
اینم از پارت دوازدهم رمانمون:
یوجونگ آماده شده بود(استایل و لباس یوجونگ:اسلاید دوم) داشت وسایلش و گوشیش رو میزاشت توی کیفش که یه نفر(اون فرد، مین هیوک بود و اینم یه قدم از نقشش برای یوجونگ و سوهو و جونگ هی بود) اومد توی اتاق و دستمالی که بهش داروی بیهوشی زده بود جلوی دهن یوجونگ گرفت.یوجونگ سعی کرد که دستمال رو برداره و جلوش مقاومت کنه اما حریف مین هیوک نشد بعد چند ثانیه بیهوش شد یکی دیگه از افراد مین هیوک اومد باهم دیگه یوجونگ رو بردن توی ماشین و بردنش به عمارت مین هیوک.....
مین هیوک با رنگ قرمز صحنه سازی کرد....
توی اتاق رو رنگ ریخت بیرون از اتاق تا دم پله ها روی پله ها تا پایین و از جلوی پله ها تا جلوی در ورودی عمارت سوهو رنگ رو ریخت تا اگه جونگ هی یا سوهو اومدن خونه فکر کنن که خون هست و نگران یوجونگ بشن. یه چاقو رو هم رنگی کرد و داخل عمارت چند قدم جلو تر از در ورودی گذاشت روی زمین روی رنگ هایی که ریخته بود....
سریع از اونجا رفتن و یوجونگ رو هم بردن.....
سوهو رسید خونه کتش رو توی دستش گرفته بود.در رو باز کرد و اومد داخل...متوجه رنگ روی زمین نشد.
سوهو(یکم بلند): یوجونگ کجایی خانم کوچولو دیرمون میشه ها.
ویو سوهو:
پام رفت روی چاقوی روی زمین دیدم که رنگی هست انگار خونه. ـــــــ
خیلی تعجب کردم اما بیشتر از هر چیزی نگران یوجونگ شدم.
سوهو(با داد): یوجونگ یوجونگ کجایی؟!
رفتم طبقه بالا توی اتاق روی زمین خونی بود اما اثری از یوجونگ نبود کلا گیج شدم. نمیدونم کار کی بوده یا چه اتفاقی افتاده..... گوشیم زنگ خورد.
مین هیوک بود. جواب دادم:
مین هیوک: از غالفگیریم خوشت اومد؟
سوهو:فقط دهنت رو ببند و بگو با یوجونگ چیکار کردی؟!
مین هیوک: نگران نباش بیهوشه و الان پیش منه. میخوام چند شب با دوست دخترت خوش بگذرونم. تا حدی اینکارو میکنم که دیگه نتونه اصلا راه بره.
سوهو سریع یکم از خون روی زمین رو با دستش برداشت متوجه شد که خون نیست و رنگه....
سوهو: اِی عوضی آشغال. فک کردی اصلا نمیفهمم که این خون نیست و رنگه؟؟ مطمئن باش حتی اگه یه تار مو از یوجونگ کم بشه یا حتی اگه دستت بهش بخوره چنان بلایی سرت بیارم که خودت اصلا نتونی راه بری.
مین هیوک: مهم نیست چون تا تو بیای من با یوجونگ تا تونستم عشق و حال کردم. راستی یه آدرس میفرستم به خاطر یوجونگ هم که شده مطمئنم میای.
سوهو: کور خوندی به همین خیال باش مگه اینکه توی خواب ببینی.
سوهو گوشی رو قطع کرد و سریع به جونگ هی زنگ زد و ماجرا رو تعریف کرد.
جونگ هی: حالا چیکار کنیم سوهو؟؟
سوهو: من میرم به آدرسی که مین هیوک فرستاده.
جونگ هی: نه سوهو نتهایی نرو خوب نیست و خطرناکه معلوم نیست چه نقشه ای داره منم الان....
حرف جونگ هی کامل نشد که...
سوهو: لازم نیست خودم میرم تو نیا اگه نقشه ای هم باشه بهتره یکیمون گیر نیفته.
جونگ هی: ولی سوهو یه لحظه گوش کن ببین چی میگم.
سوهو گوش نکرد و تلفن رو قطع کرد.
جونگ هی: سوهو با تواَم الو الو.
سوهو رفت بیرون از عمارت سوار ماشینش شد و رفت به آدرسی که مین هیوک فرستاده بود.
وقتی رسید اونجا یه جای متروکه بود.
چند نفر از طرف مین هیوک اومدن سعی میکردن سوهو رو بگیرن اما نتونستن سوهو هموشونو اینقدر زد که بیهوش شدن این لحظه یکی دیگه از افراد مین هیوک اومد و از پشت سوهو با یه چوب زد به سرش و سوهو بیهوش شد بردنش به عمارت مین هیوک و یه اتاق بود که مخصوص کسایی بود که مین هیوک میگرفت. بردنش اونجا و به میله ای که وسط اتاق بود نشسته بستنش.
یوجونگ رو هم...........
بای تا پارت بعدی رمانمون.
اینم از پارت دوازدهم رمانمون:
یوجونگ آماده شده بود(استایل و لباس یوجونگ:اسلاید دوم) داشت وسایلش و گوشیش رو میزاشت توی کیفش که یه نفر(اون فرد، مین هیوک بود و اینم یه قدم از نقشش برای یوجونگ و سوهو و جونگ هی بود) اومد توی اتاق و دستمالی که بهش داروی بیهوشی زده بود جلوی دهن یوجونگ گرفت.یوجونگ سعی کرد که دستمال رو برداره و جلوش مقاومت کنه اما حریف مین هیوک نشد بعد چند ثانیه بیهوش شد یکی دیگه از افراد مین هیوک اومد باهم دیگه یوجونگ رو بردن توی ماشین و بردنش به عمارت مین هیوک.....
مین هیوک با رنگ قرمز صحنه سازی کرد....
توی اتاق رو رنگ ریخت بیرون از اتاق تا دم پله ها روی پله ها تا پایین و از جلوی پله ها تا جلوی در ورودی عمارت سوهو رنگ رو ریخت تا اگه جونگ هی یا سوهو اومدن خونه فکر کنن که خون هست و نگران یوجونگ بشن. یه چاقو رو هم رنگی کرد و داخل عمارت چند قدم جلو تر از در ورودی گذاشت روی زمین روی رنگ هایی که ریخته بود....
سریع از اونجا رفتن و یوجونگ رو هم بردن.....
سوهو رسید خونه کتش رو توی دستش گرفته بود.در رو باز کرد و اومد داخل...متوجه رنگ روی زمین نشد.
سوهو(یکم بلند): یوجونگ کجایی خانم کوچولو دیرمون میشه ها.
ویو سوهو:
پام رفت روی چاقوی روی زمین دیدم که رنگی هست انگار خونه. ـــــــ
خیلی تعجب کردم اما بیشتر از هر چیزی نگران یوجونگ شدم.
سوهو(با داد): یوجونگ یوجونگ کجایی؟!
رفتم طبقه بالا توی اتاق روی زمین خونی بود اما اثری از یوجونگ نبود کلا گیج شدم. نمیدونم کار کی بوده یا چه اتفاقی افتاده..... گوشیم زنگ خورد.
مین هیوک بود. جواب دادم:
مین هیوک: از غالفگیریم خوشت اومد؟
سوهو:فقط دهنت رو ببند و بگو با یوجونگ چیکار کردی؟!
مین هیوک: نگران نباش بیهوشه و الان پیش منه. میخوام چند شب با دوست دخترت خوش بگذرونم. تا حدی اینکارو میکنم که دیگه نتونه اصلا راه بره.
سوهو سریع یکم از خون روی زمین رو با دستش برداشت متوجه شد که خون نیست و رنگه....
سوهو: اِی عوضی آشغال. فک کردی اصلا نمیفهمم که این خون نیست و رنگه؟؟ مطمئن باش حتی اگه یه تار مو از یوجونگ کم بشه یا حتی اگه دستت بهش بخوره چنان بلایی سرت بیارم که خودت اصلا نتونی راه بری.
مین هیوک: مهم نیست چون تا تو بیای من با یوجونگ تا تونستم عشق و حال کردم. راستی یه آدرس میفرستم به خاطر یوجونگ هم که شده مطمئنم میای.
سوهو: کور خوندی به همین خیال باش مگه اینکه توی خواب ببینی.
سوهو گوشی رو قطع کرد و سریع به جونگ هی زنگ زد و ماجرا رو تعریف کرد.
جونگ هی: حالا چیکار کنیم سوهو؟؟
سوهو: من میرم به آدرسی که مین هیوک فرستاده.
جونگ هی: نه سوهو نتهایی نرو خوب نیست و خطرناکه معلوم نیست چه نقشه ای داره منم الان....
حرف جونگ هی کامل نشد که...
سوهو: لازم نیست خودم میرم تو نیا اگه نقشه ای هم باشه بهتره یکیمون گیر نیفته.
جونگ هی: ولی سوهو یه لحظه گوش کن ببین چی میگم.
سوهو گوش نکرد و تلفن رو قطع کرد.
جونگ هی: سوهو با تواَم الو الو.
سوهو رفت بیرون از عمارت سوار ماشینش شد و رفت به آدرسی که مین هیوک فرستاده بود.
وقتی رسید اونجا یه جای متروکه بود.
چند نفر از طرف مین هیوک اومدن سعی میکردن سوهو رو بگیرن اما نتونستن سوهو هموشونو اینقدر زد که بیهوش شدن این لحظه یکی دیگه از افراد مین هیوک اومد و از پشت سوهو با یه چوب زد به سرش و سوهو بیهوش شد بردنش به عمارت مین هیوک و یه اتاق بود که مخصوص کسایی بود که مین هیوک میگرفت. بردنش اونجا و به میله ای که وسط اتاق بود نشسته بستنش.
یوجونگ رو هم...........
بای تا پارت بعدی رمانمون.
۲.۲k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.