توکیو ریونجرز ۴
ا.ت :داشتم دستم رو تو دست شویی میشستم ،که دیدم در باز شد ،آکیو(آکیو دوست قدیمی ا.ت هست)وارد شد.
ا.ت:آکیو چیکار میکنی ؟
آکیو:جواب نداد فقط در رو بست.
ا.ت :آکیو داری چیکار میکنی (یک صداش رو بلند کرد)
آکیو :اشکال داره بیام پیش بیبیم.
ا.ت:ب.ی.ب.ی(شکه)
ا.ت:*آکیو الا مسته نمیفهمه داره چی میگه *(تو ذهنش)
ا.ت :آکیو الا تو مستی نمیفهمی داری چی میگی .
آکیو :من مشروب نخوردم .
ویوآکیو:دیدم ا.ت داره میره بالا رفت سمتش و در دستشویی رو بستم ا.ت تو شک بود که با حرفی که زدم شکه تر شد.
رفتم سمتش و چسبوندنش به دیوار .ل.ب.ام رو روی ل.ب.ا.ش گذاشتم .داشتم میبوسیدنش که در باز شد.
ویو ا.ت :
اومد سمتم به زور ل.ب.ا.م رو بوسید داشتم تلاش میکردم بیام بیرون که دیدم در باز شد.ریندو بود .
ویو ریندو: دیدم آکیو داره به زور ا.ت میبوسه ،رفتم سمت آکیو تا تونستم زدمش .
ا.ت: ریندو ولش کن داری میکشیش.
ریندو :کسی حق ندارد به بیبی گرل من دست بزنه.(عصبی)
ا.ت :ریندو ولش کن ( در حال گریه کردن)
ریندو :برو دعا کن آکیو به خاطر ا.ت ولت میکنم.
ویو ا.ت:
ریندو اومد تا جایی که تونست آکیو رو زد . وقتی آکیو رفت رفتم بغل ریندو و گریه کردم. ریندو هم بغلم کرد و سرم رو بوسید .
ویو ریندو :
تا جایی که تونستم آکیو رو زدم،وقتی آکیو رفت ا.ت اومد بغلم و منم بغلش کردم .داشت گریه میکرد که سرش رو بوسیدم .
ریندو :ا.ت آرایشم خراب شده ،برو آرایشت رو درست کن بیا پایین.
ا.ت :باش.
ویو ا.ت :
رفتم آرایشم رو مرتب کردم رفتم پایین .
بعد از پارتی :
ویو ا.ت:بچه ها قرار بود شب بمونن ،ولی طبقه ی پایین بمب اتمی ترکیده بود.برای همین رفتیم طبقه ی بالا .(بچه ها خونه ی ا.ت ۳طبقه هست ).
بچه ها رو بردم بالا.رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم رفتم پیش بچه ها دیدم همشون لباساشون رو عوض کردن
رفتم نشستم که اما گفت بشینیم فیلم ببینیم .
باجی :چه ژانری؟
میتسویا: عاشقانه
همه :نه
را و ریندو :ترسناک چطوره؟
ا.ت :اره خوبه .
ویو ا.ت :
قرار شد فیلم ترسناک ببینیم ،من رفتم تنقلات آوردم رفتم کنار ریندو لم دادن بهش .
۳۰بعد:
ویو ریندو: دیدم ا.ت تو بغلم داره از ترس میلرزه بغلش کردم که ی جا ی فیلم صحنه دار شد .
ویو ا.ت:داشتم از ترس میلرزیدم و هم زمان تو بغل ریندو بودن که دیدم کازوتورا داره حرس میخوره .از قضا فیلم صحنه دار شد و خودم تو شک بودم . *مگه فیلم سانسور شده نبود*
خلاصه خودم رو زدم به کوچه ی علی چپ که که یهو ...
ببخشید کم بود .این روز ها امتحان دارم باید بخونم ببخشید ولی قول میدم پارت بعد زیاد باشه💜💜💜
ا.ت:آکیو چیکار میکنی ؟
آکیو:جواب نداد فقط در رو بست.
ا.ت :آکیو داری چیکار میکنی (یک صداش رو بلند کرد)
آکیو :اشکال داره بیام پیش بیبیم.
ا.ت:ب.ی.ب.ی(شکه)
ا.ت:*آکیو الا مسته نمیفهمه داره چی میگه *(تو ذهنش)
ا.ت :آکیو الا تو مستی نمیفهمی داری چی میگی .
آکیو :من مشروب نخوردم .
ویوآکیو:دیدم ا.ت داره میره بالا رفت سمتش و در دستشویی رو بستم ا.ت تو شک بود که با حرفی که زدم شکه تر شد.
رفتم سمتش و چسبوندنش به دیوار .ل.ب.ام رو روی ل.ب.ا.ش گذاشتم .داشتم میبوسیدنش که در باز شد.
ویو ا.ت :
اومد سمتم به زور ل.ب.ا.م رو بوسید داشتم تلاش میکردم بیام بیرون که دیدم در باز شد.ریندو بود .
ویو ریندو: دیدم آکیو داره به زور ا.ت میبوسه ،رفتم سمت آکیو تا تونستم زدمش .
ا.ت: ریندو ولش کن داری میکشیش.
ریندو :کسی حق ندارد به بیبی گرل من دست بزنه.(عصبی)
ا.ت :ریندو ولش کن ( در حال گریه کردن)
ریندو :برو دعا کن آکیو به خاطر ا.ت ولت میکنم.
ویو ا.ت:
ریندو اومد تا جایی که تونست آکیو رو زد . وقتی آکیو رفت رفتم بغل ریندو و گریه کردم. ریندو هم بغلم کرد و سرم رو بوسید .
ویو ریندو :
تا جایی که تونستم آکیو رو زدم،وقتی آکیو رفت ا.ت اومد بغلم و منم بغلش کردم .داشت گریه میکرد که سرش رو بوسیدم .
ریندو :ا.ت آرایشم خراب شده ،برو آرایشت رو درست کن بیا پایین.
ا.ت :باش.
ویو ا.ت :
رفتم آرایشم رو مرتب کردم رفتم پایین .
بعد از پارتی :
ویو ا.ت:بچه ها قرار بود شب بمونن ،ولی طبقه ی پایین بمب اتمی ترکیده بود.برای همین رفتیم طبقه ی بالا .(بچه ها خونه ی ا.ت ۳طبقه هست ).
بچه ها رو بردم بالا.رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم رفتم پیش بچه ها دیدم همشون لباساشون رو عوض کردن
رفتم نشستم که اما گفت بشینیم فیلم ببینیم .
باجی :چه ژانری؟
میتسویا: عاشقانه
همه :نه
را و ریندو :ترسناک چطوره؟
ا.ت :اره خوبه .
ویو ا.ت :
قرار شد فیلم ترسناک ببینیم ،من رفتم تنقلات آوردم رفتم کنار ریندو لم دادن بهش .
۳۰بعد:
ویو ریندو: دیدم ا.ت تو بغلم داره از ترس میلرزه بغلش کردم که ی جا ی فیلم صحنه دار شد .
ویو ا.ت:داشتم از ترس میلرزیدم و هم زمان تو بغل ریندو بودن که دیدم کازوتورا داره حرس میخوره .از قضا فیلم صحنه دار شد و خودم تو شک بودم . *مگه فیلم سانسور شده نبود*
خلاصه خودم رو زدم به کوچه ی علی چپ که که یهو ...
ببخشید کم بود .این روز ها امتحان دارم باید بخونم ببخشید ولی قول میدم پارت بعد زیاد باشه💜💜💜
۴.۰k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.