جامی از می
#جامی_از_می
Part:1
ان شب باران مینواخت بر روی سنگ فرش ها.
ماری با صدای گرمش که مانند هوای
انجا که شومینه در اتاق ساخته بود گفت:_قربان قهوه میل دارید؟
سرش را از روزنامه ی دست اول شب پانزده
می ¹⁹⁰¹ که مخصوص افرادی مانند انتونی بود
بالا اورد:_مری، لطفا.
ماری سرش را پایین انداخت، قرار بود این عادتش را ترک کند.
هرچیزی درست مثل روز اول بود و نمیدانست
چرا ماری نمیخواهد این قانون را بپذیرد.
دوباره سرش را پایین اورد و خودش را مشغول خواندن روزنامه کرد.
"قاتل زنجیره ای، چارلز ویلر در شب گذشته دستگیر شد.
طبق دستورات مقامات قوه ی قضایی لندن این خبر تا اکنون
محفوظ مانده بود."
این خبر چنان سرگرد را شوکه کرد که در انی روزنامه
در دستش مچاله شد.
رعد زد، رعد نورانی این سخن خدا بود زیبا،
اما هراس برانگیز.
نویسنده: Mary
Part:1
ان شب باران مینواخت بر روی سنگ فرش ها.
ماری با صدای گرمش که مانند هوای
انجا که شومینه در اتاق ساخته بود گفت:_قربان قهوه میل دارید؟
سرش را از روزنامه ی دست اول شب پانزده
می ¹⁹⁰¹ که مخصوص افرادی مانند انتونی بود
بالا اورد:_مری، لطفا.
ماری سرش را پایین انداخت، قرار بود این عادتش را ترک کند.
هرچیزی درست مثل روز اول بود و نمیدانست
چرا ماری نمیخواهد این قانون را بپذیرد.
دوباره سرش را پایین اورد و خودش را مشغول خواندن روزنامه کرد.
"قاتل زنجیره ای، چارلز ویلر در شب گذشته دستگیر شد.
طبق دستورات مقامات قوه ی قضایی لندن این خبر تا اکنون
محفوظ مانده بود."
این خبر چنان سرگرد را شوکه کرد که در انی روزنامه
در دستش مچاله شد.
رعد زد، رعد نورانی این سخن خدا بود زیبا،
اما هراس برانگیز.
نویسنده: Mary
۸۹۵
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.