حاکمان جهنم : پارت ۱۶
امیر : به مولا کمرم شکست از سنگینی این جمله
آقا ممد رضا: پاشید جم کنید بریم کمه مرگمون رو بزارم
صبح روز بعد از زبان ا.ت
از خواب بیدار شدم اتاقم رو نگاه کردم خیلی خوب شده بود یکمم دور و برم رو مرتب کردم و بعدش دوش کوتاهی رو مهمون بدنم کردم
موهام رو سشوار کردم
ست کیوتی پوشیدم روی تخت نشستم از وقتی اومدیم توی این خونه ی بزرگ توی اتاقم خیلی حال میکنم و کمتر از اتاق میرم بیرون ولی چون اینجا دور از شهر و حدودا توی باغه آنتن نمیاد و وای فای زیاد خوب کار نمیکنه و زمانی که قط میشه من میرم پایین یه لا همه رو اذیت میکنم با کوکی کرم میریزیم و فرار میکنیم اون میره اتاقش منم میرم اتاقم
العان باز نت قطعه رفتم سراغ کمدم
یه پیرهن بلند مشکی با کت کوچیک روش که آستینهای لخت دستم رو بپوشونه تا دوباره رگ غیرت آقا امیر نزنه بالا خلاصه یه صندل مشکی هم از کمد برداشتم پوشیدم و شالمم انداختم روی موهای آزادم
رفتم پایین که مامانم آروم اشاره کرد برم پیشش و خیلی آروم در گوشم گفت : از طرف آمارگیری اومدن
طرف اومده به بابام میگه چند تا بچه داری؟
آقا ممدرضا: میگه یکی
آمارگیره میگه :تو شناسنامه که اسم دو تا نوشته؟
بابام میگه :ها اینو میگی؟
این دکوریه هروقت اینترنت قطع بشه میاد تو حال یه دور میزنه و میره تو اتاق!
مرده با خنده ثبت کرد و تشکری کرد و رفت بیرون
افا ممد رضا : ای خدا شکرت
ا.ت : بابا من دکوریم
همه : بله
ا.ت : واقعا
زهرا خانم : پدصگ وقتی خودن میدونی چرا میپرسی
نامجون : میگم این بحث رو بیخیال باباجون یه کتاب از کتابخونه ی عمارت پیدا کردم درباره ی کشور های همسایه ی ایران
میگم چرا به عربستانی ها میگن عرب
.
ولی به عراقی ها نمیگن عرق
آقا ممد رضا : پسرم تو چیکار داری دیگه به منو تو په برو از تاسیس کننده بپرس
امیر : بابا بیمه تموم شده همین العان پیامک اومده بیا ببرمت بریم عروسکت و بیمه کنیم
آقا ممد رضا : بریم بابا جون
خلاصه رفتیم ماشین و بیمه کنیم
متصدی گفت بیمه شخص ثالث هم براتون انجام بدم؟
آقا ممد رضا: میگه اونو که لطف میکنید،اگه بیمه شخص ناقص هم دارید انجام بدید
چون اکثرا ماشین دست این نادونه میزنه به در دیوار
خلاصه ماشینم بیمه کردن و برگشتن خونه
آقا ممد رضا: پاشید جم کنید بریم کمه مرگمون رو بزارم
صبح روز بعد از زبان ا.ت
از خواب بیدار شدم اتاقم رو نگاه کردم خیلی خوب شده بود یکمم دور و برم رو مرتب کردم و بعدش دوش کوتاهی رو مهمون بدنم کردم
موهام رو سشوار کردم
ست کیوتی پوشیدم روی تخت نشستم از وقتی اومدیم توی این خونه ی بزرگ توی اتاقم خیلی حال میکنم و کمتر از اتاق میرم بیرون ولی چون اینجا دور از شهر و حدودا توی باغه آنتن نمیاد و وای فای زیاد خوب کار نمیکنه و زمانی که قط میشه من میرم پایین یه لا همه رو اذیت میکنم با کوکی کرم میریزیم و فرار میکنیم اون میره اتاقش منم میرم اتاقم
العان باز نت قطعه رفتم سراغ کمدم
یه پیرهن بلند مشکی با کت کوچیک روش که آستینهای لخت دستم رو بپوشونه تا دوباره رگ غیرت آقا امیر نزنه بالا خلاصه یه صندل مشکی هم از کمد برداشتم پوشیدم و شالمم انداختم روی موهای آزادم
رفتم پایین که مامانم آروم اشاره کرد برم پیشش و خیلی آروم در گوشم گفت : از طرف آمارگیری اومدن
طرف اومده به بابام میگه چند تا بچه داری؟
آقا ممدرضا: میگه یکی
آمارگیره میگه :تو شناسنامه که اسم دو تا نوشته؟
بابام میگه :ها اینو میگی؟
این دکوریه هروقت اینترنت قطع بشه میاد تو حال یه دور میزنه و میره تو اتاق!
مرده با خنده ثبت کرد و تشکری کرد و رفت بیرون
افا ممد رضا : ای خدا شکرت
ا.ت : بابا من دکوریم
همه : بله
ا.ت : واقعا
زهرا خانم : پدصگ وقتی خودن میدونی چرا میپرسی
نامجون : میگم این بحث رو بیخیال باباجون یه کتاب از کتابخونه ی عمارت پیدا کردم درباره ی کشور های همسایه ی ایران
میگم چرا به عربستانی ها میگن عرب
.
ولی به عراقی ها نمیگن عرق
آقا ممد رضا : پسرم تو چیکار داری دیگه به منو تو په برو از تاسیس کننده بپرس
امیر : بابا بیمه تموم شده همین العان پیامک اومده بیا ببرمت بریم عروسکت و بیمه کنیم
آقا ممد رضا : بریم بابا جون
خلاصه رفتیم ماشین و بیمه کنیم
متصدی گفت بیمه شخص ثالث هم براتون انجام بدم؟
آقا ممد رضا: میگه اونو که لطف میکنید،اگه بیمه شخص ناقص هم دارید انجام بدید
چون اکثرا ماشین دست این نادونه میزنه به در دیوار
خلاصه ماشینم بیمه کردن و برگشتن خونه
۳.۲k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.