fake kook
fake kook
part³³ ③③
من براش غذا درست میکردم میشستم تمیز میکردم همه کار میکردم او میگفت که این خونه کوچیکه چرا خونه ای مثل خونه پدرت نمیگیری یه خونه بزرگ هم گرفتم بازم اذیتم میکرد هرکاری میکردم با یه کاری میکرد
یه روز که غذا درست کرده بودم سه نفری داشتیم میخوردیم
جیسون: این چیه خسته شدم دیگه از غذات
ا/ت: چیشده
جیسون: دیگه نیمخوام چیزی پیش تو بخورم
زنگ زد روبروی من به یه دختر
جیسون: الو
دختره: سلام عزیزم
جیسون: خوبی خوشگل خانم
دختره: جیسونی باز پیش زن میمونتی نمیای پیشم
جیسون: الان میام تا فردا میمونم
بعد گوشی قطع کرد
جیسون: ا/ت یه لحظه بیا
ا/ت: نمیام
جیسون: چرا نمیای باید بیای
ا/ت: این دختره کی بود؟
جیسون: دوست دخترم اصلا به تو چیه
بعد اومد دستشو که بزنه با دستم دستشو گرفتم
جیسون: چیکار میکنی دستمو ول کن
یکی محکم زدم تو صورتش
جیسون:ایی دردم گرفت
ا/ت: تو دردت میگیره وقتی کسی میزنت پس من چی فک میکنی من دردم نمیگیره وقتی منو میزنی ها
جیسون: خیلی داری بی ادب میشی ها
محکم با پا زدمش بعد رفتم خونه مامان و بابام
×: صورتت چیشده؟
ا/ت: هیچی چیزی نشده؟ من چیزیم نیست
✓: ا/ت چیشده؟
ا/ت: چقدر بهتون گفتم خسته شدم
✓: اسم جدایی نمیاریا
ا/ت: میارم میخوام ازش جدا شم به غیر از اینا از من از یونگمین خوشم میاد
×: اگه واقعا از یونگمین خوشت میاد میزارم جدا شی
✓: چیکار به یونگمین داری واقعا باید جدا شه صورتشو ببین
#فیک
#سناریو
part³³ ③③
من براش غذا درست میکردم میشستم تمیز میکردم همه کار میکردم او میگفت که این خونه کوچیکه چرا خونه ای مثل خونه پدرت نمیگیری یه خونه بزرگ هم گرفتم بازم اذیتم میکرد هرکاری میکردم با یه کاری میکرد
یه روز که غذا درست کرده بودم سه نفری داشتیم میخوردیم
جیسون: این چیه خسته شدم دیگه از غذات
ا/ت: چیشده
جیسون: دیگه نیمخوام چیزی پیش تو بخورم
زنگ زد روبروی من به یه دختر
جیسون: الو
دختره: سلام عزیزم
جیسون: خوبی خوشگل خانم
دختره: جیسونی باز پیش زن میمونتی نمیای پیشم
جیسون: الان میام تا فردا میمونم
بعد گوشی قطع کرد
جیسون: ا/ت یه لحظه بیا
ا/ت: نمیام
جیسون: چرا نمیای باید بیای
ا/ت: این دختره کی بود؟
جیسون: دوست دخترم اصلا به تو چیه
بعد اومد دستشو که بزنه با دستم دستشو گرفتم
جیسون: چیکار میکنی دستمو ول کن
یکی محکم زدم تو صورتش
جیسون:ایی دردم گرفت
ا/ت: تو دردت میگیره وقتی کسی میزنت پس من چی فک میکنی من دردم نمیگیره وقتی منو میزنی ها
جیسون: خیلی داری بی ادب میشی ها
محکم با پا زدمش بعد رفتم خونه مامان و بابام
×: صورتت چیشده؟
ا/ت: هیچی چیزی نشده؟ من چیزیم نیست
✓: ا/ت چیشده؟
ا/ت: چقدر بهتون گفتم خسته شدم
✓: اسم جدایی نمیاریا
ا/ت: میارم میخوام ازش جدا شم به غیر از اینا از من از یونگمین خوشم میاد
×: اگه واقعا از یونگمین خوشت میاد میزارم جدا شی
✓: چیکار به یونگمین داری واقعا باید جدا شه صورتشو ببین
#فیک
#سناریو
۷.۰k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.