(ویو ات)
(ویو ات)
تعجب کردم
+خ.....ب خب اسمم ات
_اسم خوبی داری
+ممنون
+ببخشید میشه اب رو رو ابروت نگه داری
از دستم گرفت و گذاشت رو ابروش منم از کیفم...
( ویو جونکوک)
اب تو دستم بود و گذاشته بودم رو ابروم
که یک دفعه از کیفش چسب زخم در اورد
+اجازست بزنم رو ابروت؟
کمی تعجب کردم بعد به خودم اومدم و گفتم
_اره چرا که نه میتونی
اومد نزدیکم داشتم به زدنش تماشا میکردم که
چشمم خورد به چشماش خیلی قشنگ بودن چشمای
اونم به چشمای من خورد کاملا داشتیم به هم نگاه میکردیم که خجالت کشیدم و رفت دور وا چرا فرار نمیکنه به کلاسش ولی چشماش خیلی قشنگ بود نکنه... نه نه جونکوک تو یه بار شدی دیگه نمیشی
_اممم نمیخوای بری کلاست
+خ...خ...خب....من تازه واردم نمیدونم کلاسم کجاست
_باشه اشکال نداره بیا بریم از مدیر بپرسیم
+اوم
رفتیم دم در اتاق مدیر اصلا تا اونجا حرفی نزدیم و
در اتاق مدیر رو زدیم
(ویو ات)
از خجالتی داشتم آب میشدم که رسیدیم اتاق مدیر
و پسره در رو زد و بعد مدیر گفت بفرمایید رفتیم
اتاق که مدیر وقتی جونکوک رو دید گفت
( علامت مدیر$)
$اوه سلام اقای جعون شنیدم بازم دعوا کردین آسیب
دیدین؟
_نه چیزیم نشده فقط میخواستم کلاس یه نفرو بدونم( بیش از حد سرد)
$بله بله حتما اسم طرف چیه
_ات( بیش از حد سرد)
$ات.....لی ات همونی که از ایتالیا اومده هم کلاسیتون هستن
_ممنون( بیش از حد سرد)
بعد با جونکوک رفتیم بیرون داشتیم تا اونجا راه میرفتیم که گفتم
+شما اسم تون جونکوک که؟
_اره و من یه سوال داشتم
+بله بفرمایید
_ولن رسمی حرف نزن دومن چرا از ایتالیا امدی ادمای ایتالیا خیلی پول دارن
+راستش.....
خماری
تعجب کردم
+خ.....ب خب اسمم ات
_اسم خوبی داری
+ممنون
+ببخشید میشه اب رو رو ابروت نگه داری
از دستم گرفت و گذاشت رو ابروش منم از کیفم...
( ویو جونکوک)
اب تو دستم بود و گذاشته بودم رو ابروم
که یک دفعه از کیفش چسب زخم در اورد
+اجازست بزنم رو ابروت؟
کمی تعجب کردم بعد به خودم اومدم و گفتم
_اره چرا که نه میتونی
اومد نزدیکم داشتم به زدنش تماشا میکردم که
چشمم خورد به چشماش خیلی قشنگ بودن چشمای
اونم به چشمای من خورد کاملا داشتیم به هم نگاه میکردیم که خجالت کشیدم و رفت دور وا چرا فرار نمیکنه به کلاسش ولی چشماش خیلی قشنگ بود نکنه... نه نه جونکوک تو یه بار شدی دیگه نمیشی
_اممم نمیخوای بری کلاست
+خ...خ...خب....من تازه واردم نمیدونم کلاسم کجاست
_باشه اشکال نداره بیا بریم از مدیر بپرسیم
+اوم
رفتیم دم در اتاق مدیر اصلا تا اونجا حرفی نزدیم و
در اتاق مدیر رو زدیم
(ویو ات)
از خجالتی داشتم آب میشدم که رسیدیم اتاق مدیر
و پسره در رو زد و بعد مدیر گفت بفرمایید رفتیم
اتاق که مدیر وقتی جونکوک رو دید گفت
( علامت مدیر$)
$اوه سلام اقای جعون شنیدم بازم دعوا کردین آسیب
دیدین؟
_نه چیزیم نشده فقط میخواستم کلاس یه نفرو بدونم( بیش از حد سرد)
$بله بله حتما اسم طرف چیه
_ات( بیش از حد سرد)
$ات.....لی ات همونی که از ایتالیا اومده هم کلاسیتون هستن
_ممنون( بیش از حد سرد)
بعد با جونکوک رفتیم بیرون داشتیم تا اونجا راه میرفتیم که گفتم
+شما اسم تون جونکوک که؟
_اره و من یه سوال داشتم
+بله بفرمایید
_ولن رسمی حرف نزن دومن چرا از ایتالیا امدی ادمای ایتالیا خیلی پول دارن
+راستش.....
خماری
۲.۶k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.