14
یهو برای استایل بغلم کردو بردم تو اتاق خودش
(🤍شروع اسمات)
به طور وحشیانه ای لبامو میخورد که طعم خون رو تو لبام حس کردم همش تکون تکون میخوردم تا ولم کنه اما اون کار خودشو انجام میداد لباسامو تو تنم جر داد و بعدم لباسای خودشو در اورد رفت سراغ گردنم و کی.س مار.ک های بنفش میزاشت
=آ.ه نکننن بس کنن
که دردی زیر شکمم حس کردم دیر شده بود و اون دخترگیمو ازم گرفت
=آ. خخخ آ. ه بس کنن درد دارم
~ساکت بیبی.. آ.ه دیه دیر شده
منو عقب جولو میکرد
(بعد از چند دقیقه)
رو شکمم کام کرد
(🖤اتمام اسمات)
از بس جون نداشتم نمیتونستم تکون بخرم
باور نمیشه!.. دخترونگیمو ازم گرفت
برای استایل بغلم کردو بردم حموم
آب وانو پر کردو منو گذاشت تو
=چطور تونستی اینکارو باهام بکنی(بی جون)
~کارت عالی بود بیبی گرل
=بخاطر همین به سرپرستی گرفتیم(بی حال)
~آرع
=چرا پس یه 17 سالو به سرپرستی نگرفتی(بی حال)
~از تو خوشم اومد
=تویه تج.. اوزگری
~از حدت نگذر میکنمش چهار راند ها
=دخترگیمو تو سن کم ازم گرفتی(خرس گنده)
~نمیتونستم بزارم یکی دیگه دخترگیتو بگیره هرچی باشه من پدر واقعیت نیستم
=خنده دار نیست بچم به جای پدر بزرگ بهت بگه بابا
~من که توت کام نکردم
=من تورو میشناسم یه کارو نصفه تموم نمیکنی
~هوم(لبمو بوسید) خودتو بشور بیا بیرون
رفت بیرون خودم شستمو لباس پوشیدمو رفتم رو تخت مشترکمون که پر خون بود
=جونگ کوک
سرش تو گوشی بود
~...
=جونگ کوکک
~حالا شدم جونگ کوک
=کوک
~....
=خدایااااا د.دی
~هوم
=میشه بلند شی روکشو بردارو
~اوکی
بلند شدو کمکم کرد تا روکشو بردارم
خوابم میومد برای همین تا سر رو بالشت گذاشتم خوابم برد
.
با حس لزجی رو لبم بیدار شدم دیدم کوک داره منو میبوسه
تقلا میکردم ولی از کمرم گرفته بود
و با کشیدنه زبونم تو دهنش ازم جدا شد
~بیدار شدی
= نه خوابم.. جوری که تو مک میزدی
~میخواستم سطحی بموسمت ولی تو دیوونم میکنی
~فردا میریم آمریکا بدونم به کسی گفتی جوری تنبیهت میکنم که فراموش نکنی
=ب باشه
لوکاس ویو
نمیتونم دیگه تحمل کنم باید به لیدیا بگم
لوکاس. لیدیااااا«داد»
لیدیا. بعلههههه«داد»
لوکاس. بیا تو اتاقمممم«داد»
لیدیا اومد تو
لیدیا. جونم داداشی
لوکاس. میخوام ی اعترافیو کنم
لیدیا. بگو دیگه جون به لبم کردی
لوکاس. چند روزی هست که یه حسایی به ا ات دارم
(🤍شروع اسمات)
به طور وحشیانه ای لبامو میخورد که طعم خون رو تو لبام حس کردم همش تکون تکون میخوردم تا ولم کنه اما اون کار خودشو انجام میداد لباسامو تو تنم جر داد و بعدم لباسای خودشو در اورد رفت سراغ گردنم و کی.س مار.ک های بنفش میزاشت
=آ.ه نکننن بس کنن
که دردی زیر شکمم حس کردم دیر شده بود و اون دخترگیمو ازم گرفت
=آ. خخخ آ. ه بس کنن درد دارم
~ساکت بیبی.. آ.ه دیه دیر شده
منو عقب جولو میکرد
(بعد از چند دقیقه)
رو شکمم کام کرد
(🖤اتمام اسمات)
از بس جون نداشتم نمیتونستم تکون بخرم
باور نمیشه!.. دخترونگیمو ازم گرفت
برای استایل بغلم کردو بردم حموم
آب وانو پر کردو منو گذاشت تو
=چطور تونستی اینکارو باهام بکنی(بی جون)
~کارت عالی بود بیبی گرل
=بخاطر همین به سرپرستی گرفتیم(بی حال)
~آرع
=چرا پس یه 17 سالو به سرپرستی نگرفتی(بی حال)
~از تو خوشم اومد
=تویه تج.. اوزگری
~از حدت نگذر میکنمش چهار راند ها
=دخترگیمو تو سن کم ازم گرفتی(خرس گنده)
~نمیتونستم بزارم یکی دیگه دخترگیتو بگیره هرچی باشه من پدر واقعیت نیستم
=خنده دار نیست بچم به جای پدر بزرگ بهت بگه بابا
~من که توت کام نکردم
=من تورو میشناسم یه کارو نصفه تموم نمیکنی
~هوم(لبمو بوسید) خودتو بشور بیا بیرون
رفت بیرون خودم شستمو لباس پوشیدمو رفتم رو تخت مشترکمون که پر خون بود
=جونگ کوک
سرش تو گوشی بود
~...
=جونگ کوکک
~حالا شدم جونگ کوک
=کوک
~....
=خدایااااا د.دی
~هوم
=میشه بلند شی روکشو بردارو
~اوکی
بلند شدو کمکم کرد تا روکشو بردارم
خوابم میومد برای همین تا سر رو بالشت گذاشتم خوابم برد
.
با حس لزجی رو لبم بیدار شدم دیدم کوک داره منو میبوسه
تقلا میکردم ولی از کمرم گرفته بود
و با کشیدنه زبونم تو دهنش ازم جدا شد
~بیدار شدی
= نه خوابم.. جوری که تو مک میزدی
~میخواستم سطحی بموسمت ولی تو دیوونم میکنی
~فردا میریم آمریکا بدونم به کسی گفتی جوری تنبیهت میکنم که فراموش نکنی
=ب باشه
لوکاس ویو
نمیتونم دیگه تحمل کنم باید به لیدیا بگم
لوکاس. لیدیااااا«داد»
لیدیا. بعلههههه«داد»
لوکاس. بیا تو اتاقمممم«داد»
لیدیا اومد تو
لیدیا. جونم داداشی
لوکاس. میخوام ی اعترافیو کنم
لیدیا. بگو دیگه جون به لبم کردی
لوکاس. چند روزی هست که یه حسایی به ا ات دارم
۸.۹k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.