بد بوی کیوت من😈💖 p4
بد بوی کیوت من😈💖 p4
ویو ا.ت
داخل کاغذ شماره بود شماره ی کوک بود پایین نوشته دوست ندارم کارام نیمه تموم بمونه پس بهم زنگ بزن 😈
همون موقع زنگ در زده شد رفتم در رو باز کردم کوک بود کت شلوار پوشیده بود( اسلاید دوم) ۲ تا ادم هم پشتش وایساده بودن یه ون بزرگ هم پشتش بود سیاه بود ترسیدم در رو بستم ولی کوک پاش رو گذاشت جلو در و نزاشت بسته بشه اومد داخل جایی رو نداشتم فرار کنم خونم هم کوچیک بود نمیتونستم قایم بشم(اسلاید سوم خونه ی ا.ت )
کوک : من که بالاخره تو رو با خودم میبرم
شروع کردم به گریه کردن و التماسش میکردم منو با خودش نبره و اذیتم نکنه
ولی کوک مقاوت کرد گفت
کوک : هوففف خسته ام نکن بیب
کوک براید استایل ا.ت رو بغل کرد و سوار ون شد
ویو ا.ت
چشمامو بستن داشتم گریه میکردم که کوک هی میگفت
کوک : ا.ت کاری نکن عصابم خورد بشه وگرنه امشب کارت سنگین تر میشه
ا. ت : هق... هق باشه
مث سگ میترسیدم
که یهو چشمام رو باز کردن و.. 😈
(🍷مایل به حمایت بیب 🍷)
ویو ا.ت
داخل کاغذ شماره بود شماره ی کوک بود پایین نوشته دوست ندارم کارام نیمه تموم بمونه پس بهم زنگ بزن 😈
همون موقع زنگ در زده شد رفتم در رو باز کردم کوک بود کت شلوار پوشیده بود( اسلاید دوم) ۲ تا ادم هم پشتش وایساده بودن یه ون بزرگ هم پشتش بود سیاه بود ترسیدم در رو بستم ولی کوک پاش رو گذاشت جلو در و نزاشت بسته بشه اومد داخل جایی رو نداشتم فرار کنم خونم هم کوچیک بود نمیتونستم قایم بشم(اسلاید سوم خونه ی ا.ت )
کوک : من که بالاخره تو رو با خودم میبرم
شروع کردم به گریه کردن و التماسش میکردم منو با خودش نبره و اذیتم نکنه
ولی کوک مقاوت کرد گفت
کوک : هوففف خسته ام نکن بیب
کوک براید استایل ا.ت رو بغل کرد و سوار ون شد
ویو ا.ت
چشمامو بستن داشتم گریه میکردم که کوک هی میگفت
کوک : ا.ت کاری نکن عصابم خورد بشه وگرنه امشب کارت سنگین تر میشه
ا. ت : هق... هق باشه
مث سگ میترسیدم
که یهو چشمام رو باز کردن و.. 😈
(🍷مایل به حمایت بیب 🍷)
۵.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.