بد بوی کیوت من 😈💖p5

بد بوی کیوت من 😈💖p5
ویو ا.ت
ترسم از هوشم پرید بعد دیدن ویلا بعد کوک موچ دستمو گرفت برد داخل ویلا ضربان قلبم داشت سریع تر و سریع تر میشد جلو پله ها براید استایل منو بغل کرد
ویو کوک
نمیدونم دارم کار درستی میکنم یا نه ولی من دوسش دارم پس مجبورم
ا.ت رو گزاشتم روی تخت و در رو قفل کردم
ا.ت:  ترو خدا ولم کن
کوک : اگه باهام همکاری کنی کارت سخت نمیشه
ا. ت: فر..فردا اخه. م.. م. مدرسه هست
کوک بوسه ی ارومی به پیشونی ا. ت زد من باهات کاری ندارم بیب (ا.ت رو تو بغلش کشید)من دوست دارم میشه تو هم منو دوست داشته باشی
ویو ا. ت
خواستم خودمو رو از بغل کوک در بیارم ولی دلم نیومد تو بغلش  احساس ارامش میکردم
کوک : من قول میدم بهت صدمه نزنم و نزارم کسی بهت صدمه بزنه
ا. ت : قول میدی
کوک : اوهوم بابت رفتار خشنم معذرت میخوام
ویو ا. ت
صبح شد ساعت ۵ بود کوک محکم بغلم کرده بود بیدارش کردم گفتم کیف و لباسام تو خونمه میشه برم خونم ؟ (مظلومانه 🥺)
اول بوسم کن
ا. ت : سوسول بازی درنیار
کوک: عرر🥺
ا. ت بوسه ی ارومی رو گونه اش زد و جدا شد 
کوک : زرنگ کجایی تو از لبم بوس کن
ا.ت : هوففففف
کوک پاشد و یهو... 😈
(🍷مایل به حمایت بیب 🍷)