part : ⁴
part : ⁴
لباس پوشیدم ( اسلاید ۳ )
اومدم پایین که دیدم هایجین یه لباس پوشیده تا روناش ( اسلاید ۲ ) واقعا عصبی شدم خب دختر تو مگه لباس بلند تری نداری هی لباس کوتاه میپوشی
عصبانیتم رو پنهان کردم رفتم سوار ماشین شدم اونم سوار شدم رفتیم
رسیدیم جلوی بزرگترین مرکز خرید دنیا سیام پاراگون( واقعا جزو بزرگترین مرکز خرید های دنیاس )
رفتیم داخل نزدیک ۳۰ دقیقه داشتیم راه میرفتیم که یه لباس نظر هایجین رو جلب کرد واقعا لباس خوشگلی بود ولی خیلی کوتاه بود
فردا شب باید توی تخت تنبیهش کنم 😈😈
رفتیم تو مغازه لباسه رو پوشید خیلی بهش میومد لباسه رو خریدم
رفتیم که برای من لباش بخریم لباس من هم خریدیم
قرار شد با هایجین بریم بار رفتم خونه لباسم و عوض کردم بعدش رفتم منتظر هایجین موندم اونم اومد باهم رفتیم بار بارش یه موری بود که وسط جمع هم دیگه رو میکردن
رفتیم جلو تر وسط بار یه میز خالی پیدا کردیم نشستیم
که گارسون اومد سفارش گرفت
گارسون : سلام خوش اومدین چی میل دارید ؟
جونگ کوک: من یه سوجو ۸۰ درصد
هایجین :شراب افسنطین ( یه نوع شراب شیرینه )
گارسون : چیز دیگه ای میل ندارید ؟؟
هایجین : نه
جونگ کوک : نه
گارسون : بله ، سفارشتان تا ۵ دقیقه ی دیگه حاضر میشه( تعظیم کرد و رفت )
هایجین : جونگ کوک من میرم دست شویی
جونگ کوک: خطرناکه تنهایی بری منم باهات تا دم در دست شویی میام
هایجین : اوکی
داشتیم میرفتیم سمت در دست شویی که صدای ناله شنیدیم
رفتیم جلو تر دیدم
هاناعه ( دوست دختر کوک البته الکیه کوک میدونه که هانا بخاطر پول میخوادش فقط میخواد ببینه که هانا چقدر میتونه بازیگر خوبی باشه)
دیدیم هانا نشسته روی یه مرده و دیک یه مرده رو گرفته دستش و داره میکنه تو خودش
پسره : احححح هرزه لعنتی اون دیک و بکن تو خودت دیگهههه
که هانا دیکه پسره رو کرد توی خودش
هانا : اوممم
پسره : اححح
هانا خودش رو بالا پایین میکرد یه جورایی داشت به پسره سواری میداد
دستم رو گرفتم جلو چش هایجین چون اصلا برای سنش این چیزا مناسب نبود با اینکه میدونستم از این فيلم ها میبینه اما این که بخواد جلو چشمش توی واقعیت اين چیزا رو ببینه یکم زوده البته میدونستم الان خیلی تحریک شده حتی منم خیل تحریک
پسره از بغلش یه ویبراتور برداشت و کرد توی کون هانا و تا آخرین درجش گذاشت بعد هانا دیک پسره رو از خودش در آورد و
به ویبراتور دیگه برداشت و کرد تو خودش و دیک پسره رو گرفت توی دستش و کرد توی حلقش سریع هایجین رو از اونجا دور کردم چون میدونستم اگه یکم دیگه اونجا بمونه بالا میاره
رفتم پشت در دست شویی منتظ هایجین موندم وقتی اومد معلوم بود بالا آورده براید بغلش کردم و براش یه کیک سفارش دادم کیک رو خورد بعدش آبجو و افسنطین هایجین رو آوردن خوردیم و رفتیم خونه
لباس پوشیدم ( اسلاید ۳ )
اومدم پایین که دیدم هایجین یه لباس پوشیده تا روناش ( اسلاید ۲ ) واقعا عصبی شدم خب دختر تو مگه لباس بلند تری نداری هی لباس کوتاه میپوشی
عصبانیتم رو پنهان کردم رفتم سوار ماشین شدم اونم سوار شدم رفتیم
رسیدیم جلوی بزرگترین مرکز خرید دنیا سیام پاراگون( واقعا جزو بزرگترین مرکز خرید های دنیاس )
رفتیم داخل نزدیک ۳۰ دقیقه داشتیم راه میرفتیم که یه لباس نظر هایجین رو جلب کرد واقعا لباس خوشگلی بود ولی خیلی کوتاه بود
فردا شب باید توی تخت تنبیهش کنم 😈😈
رفتیم تو مغازه لباسه رو پوشید خیلی بهش میومد لباسه رو خریدم
رفتیم که برای من لباش بخریم لباس من هم خریدیم
قرار شد با هایجین بریم بار رفتم خونه لباسم و عوض کردم بعدش رفتم منتظر هایجین موندم اونم اومد باهم رفتیم بار بارش یه موری بود که وسط جمع هم دیگه رو میکردن
رفتیم جلو تر وسط بار یه میز خالی پیدا کردیم نشستیم
که گارسون اومد سفارش گرفت
گارسون : سلام خوش اومدین چی میل دارید ؟
جونگ کوک: من یه سوجو ۸۰ درصد
هایجین :شراب افسنطین ( یه نوع شراب شیرینه )
گارسون : چیز دیگه ای میل ندارید ؟؟
هایجین : نه
جونگ کوک : نه
گارسون : بله ، سفارشتان تا ۵ دقیقه ی دیگه حاضر میشه( تعظیم کرد و رفت )
هایجین : جونگ کوک من میرم دست شویی
جونگ کوک: خطرناکه تنهایی بری منم باهات تا دم در دست شویی میام
هایجین : اوکی
داشتیم میرفتیم سمت در دست شویی که صدای ناله شنیدیم
رفتیم جلو تر دیدم
هاناعه ( دوست دختر کوک البته الکیه کوک میدونه که هانا بخاطر پول میخوادش فقط میخواد ببینه که هانا چقدر میتونه بازیگر خوبی باشه)
دیدیم هانا نشسته روی یه مرده و دیک یه مرده رو گرفته دستش و داره میکنه تو خودش
پسره : احححح هرزه لعنتی اون دیک و بکن تو خودت دیگهههه
که هانا دیکه پسره رو کرد توی خودش
هانا : اوممم
پسره : اححح
هانا خودش رو بالا پایین میکرد یه جورایی داشت به پسره سواری میداد
دستم رو گرفتم جلو چش هایجین چون اصلا برای سنش این چیزا مناسب نبود با اینکه میدونستم از این فيلم ها میبینه اما این که بخواد جلو چشمش توی واقعیت اين چیزا رو ببینه یکم زوده البته میدونستم الان خیلی تحریک شده حتی منم خیل تحریک
پسره از بغلش یه ویبراتور برداشت و کرد توی کون هانا و تا آخرین درجش گذاشت بعد هانا دیک پسره رو از خودش در آورد و
به ویبراتور دیگه برداشت و کرد تو خودش و دیک پسره رو گرفت توی دستش و کرد توی حلقش سریع هایجین رو از اونجا دور کردم چون میدونستم اگه یکم دیگه اونجا بمونه بالا میاره
رفتم پشت در دست شویی منتظ هایجین موندم وقتی اومد معلوم بود بالا آورده براید بغلش کردم و براش یه کیک سفارش دادم کیک رو خورد بعدش آبجو و افسنطین هایجین رو آوردن خوردیم و رفتیم خونه
۱۰.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.