چند پارتی جونگکوک¹

وقتی با اینکه میدونستی خوشش نمیاد رفتی پوصتینتو پرسینگ زدی...

ساعت ۱۲:۰۰
+ ( بلند شدم رفتم حاضر شدم برای ساعت ۱۲و نیم وقت گرفته بودم)
( رسیدی) مرد&
+ سلام
& سلام خوش اومدید
+ مرسی وقت گرفته بودم برای پرسینگ
& بله بفرمایید بشینید
+ ( عهده خب نمیشه کهههه یه مرددد وای خداااا)
+ ببخشید همکار زن ندارید؟
& چرا الان میگم بیاد
+ بله مرسی زن=
= سلام بفرمایید
+ سلام
( رفتم نشستم رو صندلی و زنه هم شروع کرد به پرسینگ زدن)
۱۵ مین بعد
ویو ا.ت
(مطمئنم جونگکوک تا الان اومده خونه پس درو اروم باز کردم و رفتم تو جونگکوک روی مبل نشسته بود و تلويزيون میدید وای لعنتی خیلی درد دارم اخه دختره ی اسکل کی گفت بری پرسینگ بزنی اخه سعی کردم اروم برم تو اتاق ولی جونگکوک فهمید)
_ سلام بیبی کجابودی؟
+ سلام عشقم چیزه رفته بودم بیرون یه ذره قدم بزنم ( با استرس)
_ چیزی شده؟
+ نه چ..طور؟
_ هیچی
+ ( وای خدا فک کنم نفهمید سریع رفتم داخل اتاق درو بستم زود شلوارمو با شورتم کشیدم پایین)
+ وای خیلی درد داره داره میسوزه
ویو کوک
( وقتی ا.ت اومد یجوری راه می‌رفت شک کردم با استرس هم صحبت می‌کرد پاشدم رفتم تو اتاق)
_ ا.ت
+ عهههه ( یهو دیدم جونگکوک اومد سریع با دستم جلومو گرفتم)
+ عشقم یه دری یه صدایی چیزی بده خب ترسیدم
_ ببخشید، چرا جلوتو گرفتی؟