دریا:
دریا:
بـــاز هم
آمدی تو بر سر راهم
آآآآی عشق
میکنی دوباره گمراهم
درداااا
من جوانی را به سر کردم
تنـــــها
از دیار خود سفر کردم
دیـــریــــست
قلب من ار عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریــــــااا
/اولین عشق مرا بردی_
دنــــــیـااا
دم به دم مرا تو آزردی
دریــــــااا
سرنوشتم را به یاد آور
دنــــــیـااا
سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون قریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشون و بی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
می نویسم اوج غم ها را
دریــــــااا
اولین عشق مرا بردی
دنــــــیـااا
دم به دم مرا تو آزردی
دریــــــااا
سرنوشتم را به یاد آور
دنــــــیـااا
سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون قریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشون و بی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
*می نویسم اوج غم ها را*
بـــاز هم
آمدی تو بر سر راهم
آآآآی عشق
میکنی دوباره گمراهم
درداااا
من جوانی را به سر کردم
تنـــــها
از دیار خود سفر کردم
دیـــریــــست
قلب من ار عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریــــــااا
/اولین عشق مرا بردی_
دنــــــیـااا
دم به دم مرا تو آزردی
دریــــــااا
سرنوشتم را به یاد آور
دنــــــیـااا
سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون قریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشون و بی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
می نویسم اوج غم ها را
دریــــــااا
اولین عشق مرا بردی
دنــــــیـااا
دم به دم مرا تو آزردی
دریــــــااا
سرنوشتم را به یاد آور
دنــــــیـااا
سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون قریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشون و بی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
*می نویسم اوج غم ها را*
۲.۰k
۰۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.