یروزی بعد از مذاکره به دست نمی آید،پیروزی در مذاکره به
یروزی بعد از مذاکره به دست نمی آید،پیروزی در مذاکره به
دست می آید. ایرانی که روز اول وارد اتاق مذاکره شد، کشوری متوسط از نظر اهمیت در خاورمیانه بود( حداقل بعد از ترکیه، عربستان، اسرائیل، کشورهای حوزه خلیج فارس) اما ایرانی که از اتاق مذاکره بیرون خواهد آمد، حداقل مهم ترین کشور آسیایی از نظر اهمیت سیاسی خواهد بود. کشوری که با چین، روسیه و آمریکا کنار آمده است و با اتحادیه اروپا صلح و توافق کرده است. همین اتفاق برای انگلیس، آلمان و فرانسه هم خواهد افتاد، این سه اگرچه تا پیش از این هم سه قطب مهم اروپا بودند، اما حتی فرانسه ذلیل شده بعد از اولاند هم خود را بازسازی حیثیتی کرده است، اگرچه نمایندگان فرانسه مثل همیشه سعی کردند در روزهای جنگ ژتون فاحشه های سیاسی پاریسی را به جبهه سربازان اسرائیلی و سعودی بفروشند، اما جز چند معامله اسلحه با سعودی چیز زیادی گیرشان نیامد. با این همه سوسیالیست های فرانسه به عنوان بدنام ترین دولت فرانسه پس از جنگ دوم جهانی، باید افتخار کنند که هنوز از اتاق مذاکرات کسی با لگد بیرون شان نکرده است، و بازهم همین حضور برایشان اعتباری است. ایالات متحده آمریکا، که در واقع طبیعی نیست که در عصر دموکرات ها اقتدار جهانی آمریکا را بازسازی کند، موقعیت خود را به عنوان قدرت اول جهان تثبیت می کند. اما این بار این تثبیت قدرت با جنگ و حمله و اشغال به دست نیامده، بلکه با دیپلماسی به دست آمده است.
پنج، اما مهم ترین دستآورد مذاکره، در وین به دست نمی آید. برنده آمریکایی حزب دموکرات است که با این توافق با دست های پر به سوی انتخابات بعدی خواهد رفت. در ایران برنده اصلی اعتدال گرایی است که قدرت را از دست تندروهای جنگ طلب داخل کشور خواهد گرفت و در واقع کل کشور و همچنین رهبری آن را به سوی پذیرش نرمخویی بیشتر و آنارشیگری کمتر خواهد برد و در خاورمیانه با ضربه بزرگی که به عربستان خواهد خورد، در واقع جریان داعش و طبعا هژمونی عربستان در کشورهای اسلامی لطمه خواهد خورد. شاید مهم ترین بازنده این بازی اسرائیل است که قدرت نتانیاهو در آن ضعیف خواهد شد و لیبرال ها در اسرائیل آینده بهتری را خواهند داشت. این اتفاق در اسرائیل مطمئنا به تثبیت صلح در منطقه خواهد انجامید.
شاید بسیاری از ایرانیان به این فکر کنند که ای کاش در هشت سال دولت احمدی نژاد کشور چنان به باد نمی رفت که یک دهه فقر و سیاهی و ناامنی و سرکوب رخ بدهد، ای کاش یک دهه از زندگی ایرانیان تلف نمی شد. ای کاش نمی شد، ولی این ای کاش ها در تاریخ معنی ندارند. در واقع همین که امروز ایران باقی مانده است و آینده قطعا بهتر از گذشته است، به چیزی شبیه معجزه نزدیک است. معجزه ای که مردم و سیاستمداران اصلاح طلب ایران آن را متجلی کردند. اگر آن 50.3 درصدی که صندلی قدرت را در خرداد سال 1392 از دست دیوانه ها بیرون آوردند، درست رفتار نمی کردند، شاید امروز اوضاع ایران بسیار دشوارتر از این بود که هست.
دست می آید. ایرانی که روز اول وارد اتاق مذاکره شد، کشوری متوسط از نظر اهمیت در خاورمیانه بود( حداقل بعد از ترکیه، عربستان، اسرائیل، کشورهای حوزه خلیج فارس) اما ایرانی که از اتاق مذاکره بیرون خواهد آمد، حداقل مهم ترین کشور آسیایی از نظر اهمیت سیاسی خواهد بود. کشوری که با چین، روسیه و آمریکا کنار آمده است و با اتحادیه اروپا صلح و توافق کرده است. همین اتفاق برای انگلیس، آلمان و فرانسه هم خواهد افتاد، این سه اگرچه تا پیش از این هم سه قطب مهم اروپا بودند، اما حتی فرانسه ذلیل شده بعد از اولاند هم خود را بازسازی حیثیتی کرده است، اگرچه نمایندگان فرانسه مثل همیشه سعی کردند در روزهای جنگ ژتون فاحشه های سیاسی پاریسی را به جبهه سربازان اسرائیلی و سعودی بفروشند، اما جز چند معامله اسلحه با سعودی چیز زیادی گیرشان نیامد. با این همه سوسیالیست های فرانسه به عنوان بدنام ترین دولت فرانسه پس از جنگ دوم جهانی، باید افتخار کنند که هنوز از اتاق مذاکرات کسی با لگد بیرون شان نکرده است، و بازهم همین حضور برایشان اعتباری است. ایالات متحده آمریکا، که در واقع طبیعی نیست که در عصر دموکرات ها اقتدار جهانی آمریکا را بازسازی کند، موقعیت خود را به عنوان قدرت اول جهان تثبیت می کند. اما این بار این تثبیت قدرت با جنگ و حمله و اشغال به دست نیامده، بلکه با دیپلماسی به دست آمده است.
پنج، اما مهم ترین دستآورد مذاکره، در وین به دست نمی آید. برنده آمریکایی حزب دموکرات است که با این توافق با دست های پر به سوی انتخابات بعدی خواهد رفت. در ایران برنده اصلی اعتدال گرایی است که قدرت را از دست تندروهای جنگ طلب داخل کشور خواهد گرفت و در واقع کل کشور و همچنین رهبری آن را به سوی پذیرش نرمخویی بیشتر و آنارشیگری کمتر خواهد برد و در خاورمیانه با ضربه بزرگی که به عربستان خواهد خورد، در واقع جریان داعش و طبعا هژمونی عربستان در کشورهای اسلامی لطمه خواهد خورد. شاید مهم ترین بازنده این بازی اسرائیل است که قدرت نتانیاهو در آن ضعیف خواهد شد و لیبرال ها در اسرائیل آینده بهتری را خواهند داشت. این اتفاق در اسرائیل مطمئنا به تثبیت صلح در منطقه خواهد انجامید.
شاید بسیاری از ایرانیان به این فکر کنند که ای کاش در هشت سال دولت احمدی نژاد کشور چنان به باد نمی رفت که یک دهه فقر و سیاهی و ناامنی و سرکوب رخ بدهد، ای کاش یک دهه از زندگی ایرانیان تلف نمی شد. ای کاش نمی شد، ولی این ای کاش ها در تاریخ معنی ندارند. در واقع همین که امروز ایران باقی مانده است و آینده قطعا بهتر از گذشته است، به چیزی شبیه معجزه نزدیک است. معجزه ای که مردم و سیاستمداران اصلاح طلب ایران آن را متجلی کردند. اگر آن 50.3 درصدی که صندلی قدرت را در خرداد سال 1392 از دست دیوانه ها بیرون آوردند، درست رفتار نمی کردند، شاید امروز اوضاع ایران بسیار دشوارتر از این بود که هست.
۳.۰k
۲۳ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.