آمدی جانم بسوزی، سوختی ، دیگر برو
آمدی جانم بسوزی، سوختی ، دیگر برو
آتش جانم شدی ، دل سوختی ، دیگر برو
آمدم اهلت شوم ، مکثی کنم ،نورم شوی
آمدی اهلت به مکثی سوختی ، دیگر برو
من ید بیضا ندارم ،من شفا خواهم ز تو
کی شفا دادی ؟ پرم را سوختی ، دیگر برو
آمدی نوری برای مهر و ماه دل شوی
مهر و ماه دل به نازت سوختی ، دیگر برو
من تو را آرام جان و غمگسارم گویمت
نیست آرامم به غم، دل سوختی ، دیگر برو
خواستم پروانۀ شمعت شوم ، زیبای من
بال من ، خاکسترم را سوختی ، دیگر برو
منتظر بودم بیایی جان به قربانت کنم
آمدی جانم بسوزی سوختی ، دیگر برو...
آتش جانم شدی ، دل سوختی ، دیگر برو
آمدم اهلت شوم ، مکثی کنم ،نورم شوی
آمدی اهلت به مکثی سوختی ، دیگر برو
من ید بیضا ندارم ،من شفا خواهم ز تو
کی شفا دادی ؟ پرم را سوختی ، دیگر برو
آمدی نوری برای مهر و ماه دل شوی
مهر و ماه دل به نازت سوختی ، دیگر برو
من تو را آرام جان و غمگسارم گویمت
نیست آرامم به غم، دل سوختی ، دیگر برو
خواستم پروانۀ شمعت شوم ، زیبای من
بال من ، خاکسترم را سوختی ، دیگر برو
منتظر بودم بیایی جان به قربانت کنم
آمدی جانم بسوزی سوختی ، دیگر برو...
۲.۰k
۲۳ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.