محمود سریع القلم:
محمود سریع القلم:
اگر ما در حد ترکیه با جهان ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی میداشتیم و به یک نفر، بیش از ده حکم اجرایی نمیدادیم.
اگر ارتباطات جدی بینالمللی داشتیم، سریع آلودگی هوای تهران، ایمنی جادهها، ترافیک شهری، نظام اداری و دهها مورد را مجبور میشدیم حلوفصل کنیم.
اگر ارتباطات وسیع بینالمللی داشتیم، نمیتوانستیم نرخ دورقمی تورم را برای دههها حفظ کنیم.
اگر بینالمللی بودیم، در دانشگاههای ما، از اساتید کرهای و ژاپنی گرفته تا محققان مصری و برزیلی حضور پیدا میکردند، تدریس میکردند، آموزش میدادند و میآموختند و افراد دانشگاهی در داخل کشور، خود را محک میزدند.
اگر بینالمللی بودیم، قبول نمیکردیم درصد قابلتوجهی از مردم ایران از اتومبیل پراید استفاده کنند.
اگر بینالمللی عمل میکردیم، روبروی شاخص ارزی ایران در صرافیهای خارجی، معادلهای بسیار ضعیف را نمیدیدیم.
منظور از بینالمللی شدن چیست؟ سه اصل است: رقابت، کیفیت و استاندارد. تصور نکنید که مقصود تعامل صرفاً با غرب است. یکی از بهترین مصادیق برای فهم بینالمللی شدن، کشور کره جنوبی است. هم پیشرفت خارقالعادهای کردهاند و بدون منابع طبیعی نزدیک به یک تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند. همزبان و فرهنگ و ادبیات خود را حفظ کردهاند و هم میتوانند با سیستمی رقابتی و جهانی که بپا کردهاند، همسایه شمالی خود را تهدید اقتصادی کنند. کرة شمالی نگران باز شدن است چون تضادهای درونی آن برملا میشود و نظمی که ایجاد کردهاند را متزلزل میکند.
آیا من و شما میتوانیم سه نفر از مقامات کره جنوبی را نام ببریم. احتمالاً خیر. چون کره جنوبی سیستم است و نه فرد. اما همینکه در جهان گفته میشد ونزوئلا یا لیبی، همه میدانستند نام کدام افراد را باید مطرح کنند. اول شرط توسعهیافتگی این است که همه بپذیرند، سیستمسازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت میکنند.
اگر ما در حد ترکیه با جهان ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی میداشتیم و به یک نفر، بیش از ده حکم اجرایی نمیدادیم.
اگر ارتباطات جدی بینالمللی داشتیم، سریع آلودگی هوای تهران، ایمنی جادهها، ترافیک شهری، نظام اداری و دهها مورد را مجبور میشدیم حلوفصل کنیم.
اگر ارتباطات وسیع بینالمللی داشتیم، نمیتوانستیم نرخ دورقمی تورم را برای دههها حفظ کنیم.
اگر بینالمللی بودیم، در دانشگاههای ما، از اساتید کرهای و ژاپنی گرفته تا محققان مصری و برزیلی حضور پیدا میکردند، تدریس میکردند، آموزش میدادند و میآموختند و افراد دانشگاهی در داخل کشور، خود را محک میزدند.
اگر بینالمللی بودیم، قبول نمیکردیم درصد قابلتوجهی از مردم ایران از اتومبیل پراید استفاده کنند.
اگر بینالمللی عمل میکردیم، روبروی شاخص ارزی ایران در صرافیهای خارجی، معادلهای بسیار ضعیف را نمیدیدیم.
منظور از بینالمللی شدن چیست؟ سه اصل است: رقابت، کیفیت و استاندارد. تصور نکنید که مقصود تعامل صرفاً با غرب است. یکی از بهترین مصادیق برای فهم بینالمللی شدن، کشور کره جنوبی است. هم پیشرفت خارقالعادهای کردهاند و بدون منابع طبیعی نزدیک به یک تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند. همزبان و فرهنگ و ادبیات خود را حفظ کردهاند و هم میتوانند با سیستمی رقابتی و جهانی که بپا کردهاند، همسایه شمالی خود را تهدید اقتصادی کنند. کرة شمالی نگران باز شدن است چون تضادهای درونی آن برملا میشود و نظمی که ایجاد کردهاند را متزلزل میکند.
آیا من و شما میتوانیم سه نفر از مقامات کره جنوبی را نام ببریم. احتمالاً خیر. چون کره جنوبی سیستم است و نه فرد. اما همینکه در جهان گفته میشد ونزوئلا یا لیبی، همه میدانستند نام کدام افراد را باید مطرح کنند. اول شرط توسعهیافتگی این است که همه بپذیرند، سیستمسازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت میکنند.
۴۱۲
۲۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.