تو آرام آمدی
تو آرام آمدی
نرم و بی صدا
مثل قطره ای باران بر قلبم چکیدی
به سان برف آرام آرام در من ذوب شدی
تکه ای از وجودم شدی
در این سنگستان
نمی دانم تو را چه بنامم
تو که آمدی آرام شدم
چیزی در درونم خواند...
زمزمه کرد،
دوست داشتن زیباست
اما؛
تـ ـ ـ ـو عشق را به امانت به من دادی و دور شدی❤
نرم و بی صدا
مثل قطره ای باران بر قلبم چکیدی
به سان برف آرام آرام در من ذوب شدی
تکه ای از وجودم شدی
در این سنگستان
نمی دانم تو را چه بنامم
تو که آمدی آرام شدم
چیزی در درونم خواند...
زمزمه کرد،
دوست داشتن زیباست
اما؛
تـ ـ ـ ـو عشق را به امانت به من دادی و دور شدی❤
۱.۳k
۲۵ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.