من همون جزیره بودم خاکیو صمیمی و گرم واسه عشق بازی موج ها
من همون جزیره بودم خاکیو صمیمی و گرم واسه عشق بازی موج ها قامتم ی بستر گرم.... تا ک یک روز تو رسیدی تو ی قلبم پا گذاشتی لحظه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی ...دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره ولی حتی وقت مردن باز سراغ تو میگیره
۲.۶k
۲۵ آذر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.