غرور گفت: "غیر ممکن است ...
غرور گفت: "غیر ممکن است ...
تجربه گفت: "خطرناک است
... عقل گفت: "بیهوده است..
. "دل" زمزمه کرد امتحانش کن..!
عشق رامیگویم..
امتحان کردم!
غرورم به خاک افتاد ...!
تجربه ام فناشد
...عقلم به باد رفت...
ای دل از تو گلایه دارم..!
وعده ی خیسی چشمانم را نداده بودی ...
تجربه گفت: "خطرناک است
... عقل گفت: "بیهوده است..
. "دل" زمزمه کرد امتحانش کن..!
عشق رامیگویم..
امتحان کردم!
غرورم به خاک افتاد ...!
تجربه ام فناشد
...عقلم به باد رفت...
ای دل از تو گلایه دارم..!
وعده ی خیسی چشمانم را نداده بودی ...
۱.۳k
۲۷ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.