بخونید بچه هاخیلی قشنگه
بخونید بچه هاخیلی قشنگه
يه روز يه پسر با يه دختره آشنا ميشن ، حرف ميزنن ، قرار ميزارن ، كم كم باهم قاطى ميشن در حدى كه پسره عاشق دختره ميشه . دختره به پسر ميگه تو مثل داداشم ميمونى . چند سال ميگذره بزرگ ميشن روزايى كه باهم بودن بيشتر ميشه شبايى كه باهم بيدار ميمونن بيشتر ميشه و خلاصه براى اين دختره خواستگار مياد د پسره كه ميشنوه ، ميشكنه ، خورد ميشه ، براى عشقش خواستگار اومده و ميخوان ازدواج كنن . شب ازدواج دختره ميشه و پسر عاشقى كه بهش ميگفت داداش ميشه ساقدوش داماد ، روزا ميگذره و پسره تو حسرت اينكه چرا به خواهرش نگفته كه من تورو خيلى بيشتر از يه خواهر دوست دارم . . دختر نميتونه بيشتر از دو ماه با همسرش زندگى كنه ، دليل سرد بودنشم هيچ كس نميدونه . اين بار پسر يه بار ديگه ميميره ، ميميره چون ميبينه زندگى عشقش به هم خورده . روزگار ميگذره و ميگذره ، دختر توسط يه بيمارى مهلك ميميره . دم مرگ يه كاغذ ميده به پسره و ميگه وصيت ناممو روز تدفين بخون . هميشه عاشقت بودم و آخرين نفسشم ميكشه . حالا عاشق قصه ى ما ميمونه و يه حسرت بى پايان كه چرا زبونشو باز نكرد و همه چيو به عزيز ترين كس زندگيش بگه ، چجورى پرپر شدن عشقشو جلوى دستاش تحمل كنه . تو مراسم تدفين دختر ، وصيت نامش توسط پسر بلند خونده ميشه : " براى من دعا كنيد و از كليسا طلب مغفرت كنيد . من يك عاشق بودم . عاشق كسى كه هميشه بهش ميگفتم داداش . اون تمام زندگيه من بود . تنها آرزوى من زندگى كردن با اون بود ولى هيچ وقت نتونستم بهش بگم . احساس ميكردم اون منو مثل خواهرش دوس داره نه به عنوان يه همسر يا اونى كه من ميخوام .." اشكاى پسر لباسشو خيس خيس كرده بود ، با صداى لرزون ادامه داد : "..من بدون اون نميتونستم زندگى كنم و دليل جدا شدن از همسرم اين بود . اى كاش هيچ وقت بهش نميگفتم مثل داداشم ميمونى . اى كاش بهش ميگفتم كه عاشقتم و ميخوام زندگيم باشى نه داداشم . اينو بدون هميشه عاشقتم مايك و هيچ وقت فراموشت نميكنم . عاشقتم عشق هميشگى . " پسر از هوش رفت ، خيس اشكاش بود كه دكترا گفتن كور شده . حالا اون پسر موند و دوتا چشم نابينا و تصويرى از صورت عشقش كه از سرش بيرون نميره و يه دنيا حسرت و پشيمونى. اگه كسيو دوسش دارى بهش بگو تا دير نشده ، اگه ميخواى مال تو باشه بهش بگو ، اگه عاشقشى بهش بگو ، شايد اونم همين حسو داره ، بهش بگو تا دير نشده . بگو تا دير نشده . بگو . ابراز علاقه به كسى كه ارزش داره شكستن غرور نيست ارزش دادن به يه حسه . *** اين مطلب رو به اشتراك بزارين تا دوباره اين داستان تكرار نشه ***
يه روز يه پسر با يه دختره آشنا ميشن ، حرف ميزنن ، قرار ميزارن ، كم كم باهم قاطى ميشن در حدى كه پسره عاشق دختره ميشه . دختره به پسر ميگه تو مثل داداشم ميمونى . چند سال ميگذره بزرگ ميشن روزايى كه باهم بودن بيشتر ميشه شبايى كه باهم بيدار ميمونن بيشتر ميشه و خلاصه براى اين دختره خواستگار مياد د پسره كه ميشنوه ، ميشكنه ، خورد ميشه ، براى عشقش خواستگار اومده و ميخوان ازدواج كنن . شب ازدواج دختره ميشه و پسر عاشقى كه بهش ميگفت داداش ميشه ساقدوش داماد ، روزا ميگذره و پسره تو حسرت اينكه چرا به خواهرش نگفته كه من تورو خيلى بيشتر از يه خواهر دوست دارم . . دختر نميتونه بيشتر از دو ماه با همسرش زندگى كنه ، دليل سرد بودنشم هيچ كس نميدونه . اين بار پسر يه بار ديگه ميميره ، ميميره چون ميبينه زندگى عشقش به هم خورده . روزگار ميگذره و ميگذره ، دختر توسط يه بيمارى مهلك ميميره . دم مرگ يه كاغذ ميده به پسره و ميگه وصيت ناممو روز تدفين بخون . هميشه عاشقت بودم و آخرين نفسشم ميكشه . حالا عاشق قصه ى ما ميمونه و يه حسرت بى پايان كه چرا زبونشو باز نكرد و همه چيو به عزيز ترين كس زندگيش بگه ، چجورى پرپر شدن عشقشو جلوى دستاش تحمل كنه . تو مراسم تدفين دختر ، وصيت نامش توسط پسر بلند خونده ميشه : " براى من دعا كنيد و از كليسا طلب مغفرت كنيد . من يك عاشق بودم . عاشق كسى كه هميشه بهش ميگفتم داداش . اون تمام زندگيه من بود . تنها آرزوى من زندگى كردن با اون بود ولى هيچ وقت نتونستم بهش بگم . احساس ميكردم اون منو مثل خواهرش دوس داره نه به عنوان يه همسر يا اونى كه من ميخوام .." اشكاى پسر لباسشو خيس خيس كرده بود ، با صداى لرزون ادامه داد : "..من بدون اون نميتونستم زندگى كنم و دليل جدا شدن از همسرم اين بود . اى كاش هيچ وقت بهش نميگفتم مثل داداشم ميمونى . اى كاش بهش ميگفتم كه عاشقتم و ميخوام زندگيم باشى نه داداشم . اينو بدون هميشه عاشقتم مايك و هيچ وقت فراموشت نميكنم . عاشقتم عشق هميشگى . " پسر از هوش رفت ، خيس اشكاش بود كه دكترا گفتن كور شده . حالا اون پسر موند و دوتا چشم نابينا و تصويرى از صورت عشقش كه از سرش بيرون نميره و يه دنيا حسرت و پشيمونى. اگه كسيو دوسش دارى بهش بگو تا دير نشده ، اگه ميخواى مال تو باشه بهش بگو ، اگه عاشقشى بهش بگو ، شايد اونم همين حسو داره ، بهش بگو تا دير نشده . بگو تا دير نشده . بگو . ابراز علاقه به كسى كه ارزش داره شكستن غرور نيست ارزش دادن به يه حسه . *** اين مطلب رو به اشتراك بزارين تا دوباره اين داستان تكرار نشه ***
۱۵.۹k
۱۵ دی ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.