از عشق پرسیدم
از عشق پرسیدم
چرا هرکس تورا صدا میزند ناراحت می شود
چرا هر کس به سمت تو می آید شکست می خورد
چرا هیچ وقت نباید از تو سخن گفت مگرنه کاخ آرزو ها ویاز عشق پرسیدم
چرا هرکس تورا صدا میزند ناراحت می شود
چرا هر کس به سمت تو می آید شکست می خورد
چرا هیچ وقت نباید از تو سخن گفت مگرنه کاخ آرزو ها ویران می شود
عشق گفت :
وقتی به درخت زیاد آب دهی خرابش کردی
وقتی غذا زیاد خوری بیمار گردی
وقتی در هر کاری تعادل نداشته باشی بازنده ای
وقتی انقدر محران می شود
عشق گفت :
وقتی به درخت زیاد آب دهی خرابش کردی
وقتی غذا زیاد خوری بیمار گردی
وقتی در هر کاری تعادل نداشته باشی بازنده ای
وقتی انقدر محبت میکنی که دگر جایی ندارد...
بالا می آورد
تمام محبتت را ....
به آدمها محبت کن به اندازه جنبه شان
به دنبالشان برو به اندازه اسمشان
ایستادگی کن ببت میکنی که دگر جایی ندارد...
بالا می آورد
تمام محبتت را ....
به آدمها محبت کن به اندازه جنبه شان
به دنبالشان برو به اندازه اسمشان
ایستادگی کن به اندازه لیاقتشان
همیشه همه جا زیادی بودن
همه چی را خراب می کند...
چرا هرکس تورا صدا میزند ناراحت می شود
چرا هر کس به سمت تو می آید شکست می خورد
چرا هیچ وقت نباید از تو سخن گفت مگرنه کاخ آرزو ها ویاز عشق پرسیدم
چرا هرکس تورا صدا میزند ناراحت می شود
چرا هر کس به سمت تو می آید شکست می خورد
چرا هیچ وقت نباید از تو سخن گفت مگرنه کاخ آرزو ها ویران می شود
عشق گفت :
وقتی به درخت زیاد آب دهی خرابش کردی
وقتی غذا زیاد خوری بیمار گردی
وقتی در هر کاری تعادل نداشته باشی بازنده ای
وقتی انقدر محران می شود
عشق گفت :
وقتی به درخت زیاد آب دهی خرابش کردی
وقتی غذا زیاد خوری بیمار گردی
وقتی در هر کاری تعادل نداشته باشی بازنده ای
وقتی انقدر محبت میکنی که دگر جایی ندارد...
بالا می آورد
تمام محبتت را ....
به آدمها محبت کن به اندازه جنبه شان
به دنبالشان برو به اندازه اسمشان
ایستادگی کن ببت میکنی که دگر جایی ندارد...
بالا می آورد
تمام محبتت را ....
به آدمها محبت کن به اندازه جنبه شان
به دنبالشان برو به اندازه اسمشان
ایستادگی کن به اندازه لیاقتشان
همیشه همه جا زیادی بودن
همه چی را خراب می کند...
۳.۲k
۱۲ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.