گاهی برای دلتنگیم.
گاهی برای دلتنگیم.
دلم تنگ میشود.
وآنگاه می نشینم کنار باغچه خاطراتم.
وورق می زنم دفتر خاطرات ذهنم را..
. ودر لابلای کوچه ها غبار گرفته دور گذشته..
کور سو چراغ مرا بسوی خویش میکشاند.
میروم تا میرسم به واژگان نام تو.
که هنوزچون ستاره ای در دل تاریکی میدرخشد.
ومن در کلبه عاشقی هنوز بیدارم
بامید آمدنت......
دلم تنگ میشود.
وآنگاه می نشینم کنار باغچه خاطراتم.
وورق می زنم دفتر خاطرات ذهنم را..
. ودر لابلای کوچه ها غبار گرفته دور گذشته..
کور سو چراغ مرا بسوی خویش میکشاند.
میروم تا میرسم به واژگان نام تو.
که هنوزچون ستاره ای در دل تاریکی میدرخشد.
ومن در کلبه عاشقی هنوز بیدارم
بامید آمدنت......
۴۱۶
۱۸ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.