بیستون یار من آنجاست ، حواست باشد او نشان کرده ی اینجاست
بیستون یار من آنجاست ، حواست باشد او نشان کرده ی اینجاست ، حواست باشد یار من موی سرش ، قیمت صدشیرین است قصه اش قصه ی لیلاست ، حواست باشد گرچه بدجور شکسته است دل تنگ مرا همچنان شاه غزل هاست ، حواست باشد او نگاهم نکند ، یا نخرد حرف مرا... هرچه هست بین خود ماست ،حواست باشد حرف یک عشق قدیمی ست که برعکس شده درد من درد زلیخاست ، حواست باشد آنچه فرهاد نوشته ست بروی تن تو ... شرح یک روزه غم ماست ، حواست باشد همه ی دلخوشی و زندگی ام ،بودن اوست برود ، آخردنیاست ،حواست باشد نگذاری ، احدی تیشه برویت بزند !!! شیشه ی عمر من آنجاست، حواست باشد
۱.۴k
۲۴ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.