به ثانیه ها گوش می کنم
به ثانیه ها گوش می کنم
و چشمهایم را می بندم و اشک میریزم
چقدر خسته ام
چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور مدام ماشین ها و مردم دراز بکشم و دنیا را به ایستادن وا دارم
چقدر دلم می خواهد بروم بالا ترین جای شهر بایستم و بلند بلند بخندم...
به خودم و به دردهایی که هیچ درمانی برایشان تجویز نمی کنی...
... آه خدایا بیا هر دو دست برداریم تو از ساختن انسان و من از سوختن به پایش
و چشمهایم را می بندم و اشک میریزم
چقدر خسته ام
چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور مدام ماشین ها و مردم دراز بکشم و دنیا را به ایستادن وا دارم
چقدر دلم می خواهد بروم بالا ترین جای شهر بایستم و بلند بلند بخندم...
به خودم و به دردهایی که هیچ درمانی برایشان تجویز نمی کنی...
... آه خدایا بیا هر دو دست برداریم تو از ساختن انسان و من از سوختن به پایش
۵۹۲
۲۹ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.