امشب .
امشب .
یعنی شب عاشورا
یه درد بزرگ تو دل هممونه.
یه غم . یه عزا. یه ماتم دیرینه داریم.
این دردمون فردا سنگین تر میشه.
تا غروب افتاب. زمین و زمان را ماتم میگیره. هممون همین الان نگرانیه دل گرفتگیه فرداشبو داریم.
فردا شبی که شام غریبان ۷۲ تن نه. شام غریبانه همه ی دنیاست. اسمونو ابره سیاه میگیره. همه کائنات انگار شرمنده اند و گریه میکنن . چه غریبانه همه فردا شب بدون چراغ بدون بلندگوهای عزا با یه شمعی در دست توی یه سکوت تلخ قدم بر میدارن . همه انگار خسته ان
انگار یه دردی تو دلشونه. شور عزای قبل از عاشورا را ندارن. انگار دیگه همه ی شهر ها و کوچه ها شده ماتمکده.
همه انگار دیگه نا امیدن. انگار شرمنده اند.
همه فقط به این فکر میکنن که حضرت زینب چه دله صبوری داشت.
امان
امان
امان
امان از این همه تاب.
از این همه صبر.
امان از دل زینب.
امان از فردا شب این موقع. چه غم عجیبی تو دل همه است. نمیدونم چرا غم فردا سنگین تر از الانه.
امروز روز جمعه و تاسوعا یکی شده بود :روز تاسوعا. با روز امام زمان
شد جمعه و روز نهم و یار نیامد
از غصه دلم خون شد دلدار نیامد
یاد نهم ماه محرم بنویسید
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
.
نمیدونم چی بگم. نمیدونم از کجای این غم و ماتم بزرگ بگم.
ای کاش رفتارمون طوری باشه که امام حسین ازمون راضی باشه.
ای کاش طوری باشیم که امام حسین ع
به اطمینان کامل بدونه که اگه ماهم اونروز ها تو اون واقعه ی عاشورا بودیم وقتی امام حسین ع ندای هل من ناصر الینصرنی سر میداد. وقتی اون شرایط بی ابی و اون شرایط درد ناک و میدیدیم باز هم لشکر امام حسین را انتخاب میکردیم.
این دهه تمام شد. فردا روز اخره. فردا قصه ی همه ی شیعیان به سر میرسه.
لعنت الله الی آل زیاد و آل مروان الی یوم القیامت
امان از به سر رسیدن این قصه.
امشب اومدم پست بذارم بهتون التماس دعا بگم اما نتونستم جلوی دلنوشتمو بگیرم.
اومدم بگم خدایا به حق این شب . به خق این ساعت. به حق این دقیقه که نمیدونم چندین سال پیش همین موقع اون خبیثها داشتن چه بلایی سره امام حسین و یارانش میاوردن. به حق این اشکها که تو این ده روز ریخته شد.
به حق دلهایی که شکست. به حق دل پرخون امام زمانمون که این روزها صاحب عزای این مجلسهاست. به حق باب الحوائجه شیش ماهه. به حق صورت سیلی خورده ی حضرت رقیه س
هیچ دستی را از خونه ی خودت خالی برنگردون. هیچ کس را ارزو به دل نذار
هیچ بنده ای را نا امید از خونه ی خودت برنگردون.
خدایا هیچکس بی حاجت تو این مجلسها نیومد. هیچ دلی بدون ارزو تو این مجلس ها نیومد.
خدایا همشون امیدشون به این ده روز و برکتش بود. همشون امیدشون به استجابت دعاهاشونه.
خدایا حاجت همه را براورده کن .
بچه ها حاجت بزرگی دارم مدیونتون نمیکنم. قسمتون نمیدم. چون میدونم خیلی هاتون گرفتارید.یا فراموشتون میشه. اما التماستون میکنم اگه تونستید واسه من و حاجتی که تو دلم هست دعا کنید.
دعا کنید تا سال دیگه اینموقع همه چی حل شده باشه.
دلم استجابت دعایی را دل دل میکند
که دیگران گاه محال و گاه دیوانگی میپندارند
مهربانی که از اینجا میگذری
برای استجابت دعایم امین بگو. . .
یعنی شب عاشورا
یه درد بزرگ تو دل هممونه.
یه غم . یه عزا. یه ماتم دیرینه داریم.
این دردمون فردا سنگین تر میشه.
تا غروب افتاب. زمین و زمان را ماتم میگیره. هممون همین الان نگرانیه دل گرفتگیه فرداشبو داریم.
فردا شبی که شام غریبان ۷۲ تن نه. شام غریبانه همه ی دنیاست. اسمونو ابره سیاه میگیره. همه کائنات انگار شرمنده اند و گریه میکنن . چه غریبانه همه فردا شب بدون چراغ بدون بلندگوهای عزا با یه شمعی در دست توی یه سکوت تلخ قدم بر میدارن . همه انگار خسته ان
انگار یه دردی تو دلشونه. شور عزای قبل از عاشورا را ندارن. انگار دیگه همه ی شهر ها و کوچه ها شده ماتمکده.
همه انگار دیگه نا امیدن. انگار شرمنده اند.
همه فقط به این فکر میکنن که حضرت زینب چه دله صبوری داشت.
امان
امان
امان
امان از این همه تاب.
از این همه صبر.
امان از دل زینب.
امان از فردا شب این موقع. چه غم عجیبی تو دل همه است. نمیدونم چرا غم فردا سنگین تر از الانه.
امروز روز جمعه و تاسوعا یکی شده بود :روز تاسوعا. با روز امام زمان
شد جمعه و روز نهم و یار نیامد
از غصه دلم خون شد دلدار نیامد
یاد نهم ماه محرم بنویسید
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
.
نمیدونم چی بگم. نمیدونم از کجای این غم و ماتم بزرگ بگم.
ای کاش رفتارمون طوری باشه که امام حسین ازمون راضی باشه.
ای کاش طوری باشیم که امام حسین ع
به اطمینان کامل بدونه که اگه ماهم اونروز ها تو اون واقعه ی عاشورا بودیم وقتی امام حسین ع ندای هل من ناصر الینصرنی سر میداد. وقتی اون شرایط بی ابی و اون شرایط درد ناک و میدیدیم باز هم لشکر امام حسین را انتخاب میکردیم.
این دهه تمام شد. فردا روز اخره. فردا قصه ی همه ی شیعیان به سر میرسه.
لعنت الله الی آل زیاد و آل مروان الی یوم القیامت
امان از به سر رسیدن این قصه.
امشب اومدم پست بذارم بهتون التماس دعا بگم اما نتونستم جلوی دلنوشتمو بگیرم.
اومدم بگم خدایا به حق این شب . به خق این ساعت. به حق این دقیقه که نمیدونم چندین سال پیش همین موقع اون خبیثها داشتن چه بلایی سره امام حسین و یارانش میاوردن. به حق این اشکها که تو این ده روز ریخته شد.
به حق دلهایی که شکست. به حق دل پرخون امام زمانمون که این روزها صاحب عزای این مجلسهاست. به حق باب الحوائجه شیش ماهه. به حق صورت سیلی خورده ی حضرت رقیه س
هیچ دستی را از خونه ی خودت خالی برنگردون. هیچ کس را ارزو به دل نذار
هیچ بنده ای را نا امید از خونه ی خودت برنگردون.
خدایا هیچکس بی حاجت تو این مجلسها نیومد. هیچ دلی بدون ارزو تو این مجلس ها نیومد.
خدایا همشون امیدشون به این ده روز و برکتش بود. همشون امیدشون به استجابت دعاهاشونه.
خدایا حاجت همه را براورده کن .
بچه ها حاجت بزرگی دارم مدیونتون نمیکنم. قسمتون نمیدم. چون میدونم خیلی هاتون گرفتارید.یا فراموشتون میشه. اما التماستون میکنم اگه تونستید واسه من و حاجتی که تو دلم هست دعا کنید.
دعا کنید تا سال دیگه اینموقع همه چی حل شده باشه.
دلم استجابت دعایی را دل دل میکند
که دیگران گاه محال و گاه دیوانگی میپندارند
مهربانی که از اینجا میگذری
برای استجابت دعایم امین بگو. . .
۹.۰k
۰۱ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.