کاش می شد که تورا ازدل خود پاک کنم
کاش می شد که تورا ازدل خود پاک کنم
تک تک خاطره ها را به دلم خاک کنم
از تو بگریزم و یک نقطه شوم دردل شب
تاسحر از غم تو شکوه برافلاک کنم
دگر از دوری تو اشک قلم گشته روان
رخصتی ده که غزل را زتو نمناک کنم ؟
بی تو من برهمه ثانیه ها مشکوکم
توبیا چاره براین خاطرشکاک کنم
من نمیترسم ازاین بی سرو سامانی دل
بهرتو سینه براندوه زمان چاک کنم
بی تو تنهایم و رسوایم و باید که خودم
عمق این فاجعه را یک تنه ادراک کنم..........
تک تک خاطره ها را به دلم خاک کنم
از تو بگریزم و یک نقطه شوم دردل شب
تاسحر از غم تو شکوه برافلاک کنم
دگر از دوری تو اشک قلم گشته روان
رخصتی ده که غزل را زتو نمناک کنم ؟
بی تو من برهمه ثانیه ها مشکوکم
توبیا چاره براین خاطرشکاک کنم
من نمیترسم ازاین بی سرو سامانی دل
بهرتو سینه براندوه زمان چاک کنم
بی تو تنهایم و رسوایم و باید که خودم
عمق این فاجعه را یک تنه ادراک کنم..........
۹۱۲
۰۷ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.