عاشقم
عاشقم
اهل همین کوچه ی بن بست کناری..
ک تو از پنجره اش
پای ب قلب من نهادی
تو ب لبخند و نگاهی
من دلداه ب آهی
بنشستیم تو در قلب من ,
و من خسته ب چاهی
گنه از کیست ؟
از من پر نیاز ؟
از آن پنجره باز ؟ از آن لحظه ی آغاز ؟؟
از آن چشم گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟؟؟
بانوی من
گنه پنجره و لحظه و چشمت همه
بر دوش من
کاش جای آن
یک شب مهتاب
تو را تنگ در آغوش بگیرم
....
کاش...
اهل همین کوچه ی بن بست کناری..
ک تو از پنجره اش
پای ب قلب من نهادی
تو ب لبخند و نگاهی
من دلداه ب آهی
بنشستیم تو در قلب من ,
و من خسته ب چاهی
گنه از کیست ؟
از من پر نیاز ؟
از آن پنجره باز ؟ از آن لحظه ی آغاز ؟؟
از آن چشم گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟؟؟
بانوی من
گنه پنجره و لحظه و چشمت همه
بر دوش من
کاش جای آن
یک شب مهتاب
تو را تنگ در آغوش بگیرم
....
کاش...
۱.۴k
۰۸ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.