بی تو یک بلبلِ ناطق که نبودم؛ بودم؟
بی تو یک بلبلِ ناطق که نبودم؛ بودم؟
عاشقِ رنگ شقایق که نبودم؛ بودم؟
اینهمه شعر و تغزل به تو بر میگردد
قبل از آن، شاعر و عاشق که نبودم؛ بودم؟
هر چه سهراب نوشت از تو نوشت، آری تو
وَر نه من در پیِ قایق که نبودم؛ بودم؟
تو شدی خلق و من انگار خدا را دیدم
پیشتر، بنده ی خالق که نبودم؛ بودم؟
با تو در خاطره ها غرق شدم میدانی؟
غرقِ اعماقِ سوابق که نبودم، بودم؟
نازنینم! بخدا کل حقیقت هستی
من بدنبال حقایق که نبودم؛ بودم؟
فصلِ عاشق کشتی ات آمد و تسلیمم کرد
من به این شکل، موافق که نبودم؛ بودم؟
"مخاطب خاص"
عاشقِ رنگ شقایق که نبودم؛ بودم؟
اینهمه شعر و تغزل به تو بر میگردد
قبل از آن، شاعر و عاشق که نبودم؛ بودم؟
هر چه سهراب نوشت از تو نوشت، آری تو
وَر نه من در پیِ قایق که نبودم؛ بودم؟
تو شدی خلق و من انگار خدا را دیدم
پیشتر، بنده ی خالق که نبودم؛ بودم؟
با تو در خاطره ها غرق شدم میدانی؟
غرقِ اعماقِ سوابق که نبودم، بودم؟
نازنینم! بخدا کل حقیقت هستی
من بدنبال حقایق که نبودم؛ بودم؟
فصلِ عاشق کشتی ات آمد و تسلیمم کرد
من به این شکل، موافق که نبودم؛ بودم؟
"مخاطب خاص"
۱.۱k
۱۰ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.